منفیبافی نکنید
روزتان
را با تفکر مثبت شروع کنید. یک تکیه کلام مثبت برای اول صبح هایتان انتخاب
کنید و هر روز صبح مدام همان را بگویید. حتما لازم نیست که جمله تان خیلی
طولانی یا خاص باشد. میتوانید هر روز صبح بگویید، «خدایا به امید تو».
۱۰- ۱۵ دقیقه قبل از این که از تختواب بلند شوید، این افکار مثبت را در ذهن
خودتان مرور کنید. ورزش کششی هم فراموش نکنید.
با استرس بجنگید
یک
لیست از چیزها یا اتفاقات کاری که به شما استرس می دهد را جمع و جور کنید.
این حس ها وقتی روی کاغذ می آیند، به طور عجیبی این قابلیت را پیدا می
کنند که بتوانید درباره شان فکر کنید و برایشان راه حل پیدا کنید. یاد
بگیرید که از منبع استرس یا مشکل فرار نکنید. چون اینطوری بالاخره یک روز
خسته تان می کند و شما شکست می خورد. به جای این سعی کنید شما دست پیش را
بگیرید و با استرس روبه رو شده، آن را از پا در بیاورید.
یاد بگیرید که از منبع استرس فرار نکنید با استرس روبه رو شده، آن را از پا در بیاورید
روی وظایفتان تمرکز کنید
هدفگذاری شفاف باعث میشود آنچه واقعا به تحققاش نیاز دارید را بشناسید، انگیزهتان را بالا میبرد و تشویقتان میکند به آیندهی مثبت پیش رویتان تمرکز کنید.
هدفگذاری شفاف باعث میشود آنچه
واقعا به تحققاش نیاز دارید را بشناسید، انگیزهتان را بالا میبرد و
تشویقتان میکند به آیندهی مثبت پیش رویتان تمرکز کنید. با استفاده از
چند روش زیر شانستان را برای گزینش و تحقق تمام اهداف زندگیتان که به سمت
زندگی بهتر راهنماییتان میکنند، بیشتر کنید. با ما همراه باشید تا این ۶
عامل ضروری را بشناسید.
۶ عاملِ حیاتی برای اینکه دقیقا به اهداف خود برسید
۱. خاص باشید
آدمهایی
که اهداف خاصی را برای خود برمیگزینند، احتمال موفقیت بیشتری دارند.
بنابراین، مثلا به جای اینکه امسال به خودتان قول دهید به طور کلی وضعیت
سلامتتان را بهبود میبخشید، اهدافی را تعیین کنید که اجزای ‘سلامتی’ به
شکل خاص برایتان تعریف میکنند. برای مثال، تصمیم بگیرید هفتهای سه مرتبه
بدوید، ۱۰ کیلو از وزنتان را کم کنید، یا مصرف روزانهی نمکتان را به
اندازهی خاصی محدود کنید. تعیین معیار موفقیت و پیشبینی موانع احتمالی
برای اهدافی که به روشنی تعریف شدهاند، کار بسیار راحتتری است.
۲. تمرکزتان را بالا ببرید
شرایط
را جوری مهیا کنید که اهدافتان و تواناییتان برای تحقق آنها دائما جلوی
چشمانتان باشد. برای مثال، اگر میخواهید ترفیع شغلی بگیرید، باید یک
یادداشت به در ورودی بچسبانید؛ محتوای یادداشت باید جوری باشد که همیشه به
خاطرتان بیندازد باید بهترین عملکردتان را در کار داشته باشید و با هر
چالشی در مقابلتان روبهرو شوید. به علاوه، یک فهرست شفاف از ویژگیهای
شخصیِ موردعلاقهتان، شما را در مسیر بهبود اعتماد به نفس یاری میکند.
وقتی میخواهید به نزدیکهای قله این زندگی پر فراز و نشیب برسید، دلتان
میخواهد با شور و اشتیاق برسید یا با زانوهایی خسته از پشیمانی؟ در طول
مسیر با کمک دوستان و خانواده از طوفانها، چالههای عمیق و خطرات زیادی
عبور کردهاید و الان تقریباً نزدیک به انتهای مسیر هستید. همه زندگیتان
شما را به سمت این لحظه کشانیده است و یک چیز مشخص است: این صعود نهایی را
همه باید به تنهایی انجام دهیم.
چه فکرهایی از ذهنتان خواهد گذشت؟
شما با سوالات سختی روبهرو خواهید شد: سوالاتی مثل: آیا به اندازه کافی
فعالیت کردم؟ به اندازه کافی عاشق شدم؟ به اندازه کافی خوشحال بودم؟
ممکن
است این سوالات را پشت گوش بیندازید و تصور کنید فرداهای دیگر به آنها
پاسخ میدهید ولی یادتان باشد، فردا ممکن است هیچوقت نرسد!
کاری که امروز میتوانید بکنید این است. بگذارید به آن بیمهنامهای برای شادی فردا بگوییم.
مسئله روزمرگی و افتادن در چرخه تکرار و دیگری معضل شیوع خشونت کلامی در سطح جامعه و بالاخص فضای مجازی.
دوست
داشتم در ابتدا درباره مسئله روزمرگی به این موضوع اشاره کنم که بدون
تردید امروزه روزمرگیهای ایرانیان از حد طبیعی خود خارج شده است؛ درحقیقت
بسیاری از ما آنقدر سرگرم جمعکردن آب کف اتاق هستیم که یادمان رفته است
شیرآب را ببندیم!
برای خلاصی از این تکرارها باید کاری کنیم؛ چراکه
دنیای امروز پر از زیبایی و لحظات هیجانانگیز است. در وجود ما انسانها
کارها و عادتهایی وجود دارد که میتوانیم روحیهمان را دگرگون کنیم. هر
روز که از خواب بیدار میشویم، هزاران دلیل برای داشتن هیجان، انرژی مثبت و
مشتاق بودن برای شروع یک روز متفاوت در عمق درونمان وجود دارد. اگر این
بهانههای کوچک شادی و خوشبختی را در اطرافمان شناسایی کنیم، زندگی ما شکل
زیبایی به خود میگیرد. در نخستین کلام تصمیم گرفتم این شادیهای کوچک را
با شما تقسیم کنم و دلم میخواهد شما هم برای من بنویسید که چگونه
میتوانیم زندگیمان را به شاهکاری بیهمتا تبدیل کنیم. اما برای اینکه
بتوانیم نگاهمان را به فردا تغییر دهیم، توصیههای زیر را به پیشگاهتان
تقدیم میکنم:
این روزها که خبر موفقیت های جهانی سینمای ایران دهان به دهان می چرخد، بد
نیست قدری راجع به آدم های موفق حرف بزنیم؛ یعنی همان هایی که وقتی همه
نیزه هایشان را می اندازند، با قدرت بیشتری بلند می شوند و می جنگند.
یک در هزار؟
آدم
ها وقتی توجه ما را به خودشان جلب می کنند که به نقطه اوج رسیده باشند و
ما آن ها را در لحظه بالابردن جام، گرفتن جایزه، زدن گل و یا تشویق شدن
ببینیم. خیلی کم پیش می آید که مسیر موفق شدن آن ها را دنبال کنیم و بدانیم
برای رسیدن به چنین لحظه ای، چقدر زحمت کشیده اند، چه شب هایی بیدار مانده
اند، از ساعت های تفریح و ماندن در کنار خانواده زده اند و در نهایت کار و
کار و کار کرده اند. شاید برای همین است که این لحظه را دست نیافتنی می
دانیم و فکر می کنیم که بخت آن قدرها با ما یار نیست که خودمان هم چنین حسی
را تجربه کنیم و این اتفاق ها برای آدم های خاص می افتد؛ یعنی کسانی که
پیشانی نوشت بهتری از ما دارند و شانس بهشان روی خوش نشان داده است.
حتی
وقتی داستان آدم های موفق را می خوانیم یا حرف هایشان را درباره مسیری که
آمده اند، می شنویم، باز هم دنبال نشانه ای می گردیم که به ما ثابت کند این
ها همه اتفاق هایی است که برای هر کسی پیش نمی آید و اگر خود ما هزار سال
زحمت بکشیم، باز هم به این نقطه نمی رسیم. برای اثبات حرفمان، شاهد می
آوریم و مثال می زنیم، از آدم هایی اسم می بریم که همه عمرشان را دویده اند
و به جایی نرسیده اند؛ حقشان خورده شده یا به هر دلیلی، آنی نشده اند که
دلشان می خواست.