«من هیچ وقت زیبایی پاییر را نفهمیدم. مگر تاریک تر شدن هوا و زرد شدن و ریختن برگ های زیبای سبز هم قشنگی دارد که این همه درباره اش داستان می بافند؟! برای من پاییز، فصل غم و غصه است. فصل خداحافظی با آفتابی که تا دیروقت در آسمان می ماند و با نور زیبایش گرمم می کرد.
پاییز اما گرفته ام می کند؛ با رنگین شدن درخت ها، من انگار بی رنگ می شوم؛ دوست دارم بخزم در گوشه ای و پاهایم را در آغوش بگیرم و برای خورشید و نور دلنوازش دلتنگی کنم. دوست دارم بغض کنم و بی خود و بی جهت برای رفتن تابستان دوست داشتنی ناراحتی کنم. من که هیچ وقت نفهمیدم چه طور می شود پاییز را دوست داشت؟»
* چرا افسردگی پاییزه؟
ممکن است خیلی ها این احساس را داشته باشند که اگرچه پاییز، از دید دیگران زیباست، برای آن ها حال و هوای دیگری دارد. انگار که هم زمان با پوشیدن لباس های بیشتر، فشار و استرس بیشتری را هم تحمل می کنند. البته این موضوع زیاد دور از ذهن هم نیست.