سالیان زیادی است که کشورهای توسعهیافته برای پیشرفت به یک نقطه مشترک رسیدهاند که آن هم پیشرفت از راه ورزش یا موفقیت در رقابتهای جهانی از طریق ورزش است. وقتی صحبت از فعالیتهای ورزشی میشود، نباید همه نگاهمان را معطوف به بُعد حرفهای آن کنیم و این موضوع دقیقا همان دلیل توسعه کشورهای پیشرفته یعنی توجه ویژه به بُعد دیگر ورزش یعنی ورزش همگانی است.
ورزش همگانی را درحالحاضر مهمترین ابزار برای بالابردن سرانه سلامت در جوامع پیشرفته میدانند؛ چه سلامت جسمی و چه سلامت روانی. در توسعه ورزش همگانی نهادهای مختلفی از شهرداریها و وزارتخانهها تا آموزش و پرورش و فدراسیونها و انجمنهای ورزشی نقش دارند؛ اما سؤال اینجاست که نقش و جایگاه ورزش همگانی در کشور ما چیست؟ آیا توانستهایم از این مهم برای توسعه و پیشرفت و همچنین حفظ سلامت افراد و ایجاد نشاط در جامعه استفاده کنیم؟
آیا توانستهایم فرهنگ این ورزش را در کشورمان جا بیندازیم؟ آیا توانستهایم راهی برای مقابله با زندگی ماشینی پیدا کنیم و کمتحرکی را که عامل بسیاری از مریضیها و بیماریهاست، از طریق همین ورزش همگانی کاهش دهیم؟ آیا میشود امیدوار بود که بتوانیم سلامتی در جامعه را ازکمهزینهترین راه ممکن یعنی ورزش همگانی به دست آوریم؟ آمار نشان میدهد ورزش همگانی در کشور ما با استانداردهای جهانی فاصله دارد.