هیچ چیز مثل یک آدم عصبانی و پریشان باعث ترس و نگرانی دیگران نمیشود. با این حال خشم دائما در موقعیتهای مختلف گریبان آدمها را میگیرد.
توصیه کردن به دیگران برای اینکه خشمگین نباشند و یا آن را کنترل کنند کار سادهای است اما واقعیت این است که در شرایطی که بسیاری از افراد به دلیل انواع فشارهای روحی، عاطفی و جسمی که ناشی دشواریهای زندگی است دچار ناراحتی و استرس هستند توصیهها ممکن است تاثیر گذار نباشند.
کم طاقتی در برابر مسائل ناخوشایند و از کوره در رفتن و خشمگین شدن به این معناست که شما نمیتوانید از احساسات منفیای که در درون خود گرفتارش شدهاید خلاص شوید. این یک انرژی تخلیه نشده است که شامل احساسات و افکار منفی است که نیاز به آزاد شدن دارند. آدم خشمگین نسبت به خودش و دیگران احساس بدی دارد و آن را زمانی که شرایط مهیا باشد به بدترین شیوه ابراز میکند.
اما آیا میشود این خشم ناشی از احساسات منفی را به یک چیز خوب تبدیل کرد؟ آیا همیشه خشم به معنای ابراز احساسات منفی در جهت آزار و آسیب زدن به دیگران است؟