در اوایل شروع دوره کاری، بسیاری از افراد یاد میگیرند که برای کنار آمدن با چالشهای بین فردی در محل کار باید احساسات خود را کنار بگذارند. هوش هیجانی چیزی نیست که در مدرسه کسب و کار آموزش داده شود و قابلیت مدیریت کردن تعاملات استرسزا به صورت پیشفرض در رهبران وجود دارد. مطالعات جدید انجام شده در مدرسه کسب و کار لندن بر این نکته تاکید دارد که مدیران باید فرهنگی را به وجود بیاورند که از بیان احساسات حمایت کند. سرکوب احساسات تنها منجر به خشم و ایجاد درگیریهای حل نشده در محیط کاری میشود.
در حالی که بیش از حد احساسی بودن در محل کار هم اصلا خوب نیست، برای به دست آوردن یک تعادل و رویکرد سالم برای بیان احساسات شخصی، راههای زیادی وجود دارد. مهارتهای ارتباطی و مهارت حل تضادها از جمله مهارتهایی هستند که باید در رهبران وجود داشته باشد و تنها در این صورت است که مدیران میتوانند احساسات شخصی خود و دیگران را کنترل کنند. فارغ از همه اینها، احساسات آن چیزی است که از ما یک انسان میسازد. بدون احساسات ما چگونه میتوانیم ارتباط برقرار کنیم، با دیگران مرتبط شویم و تصمیمات مهم بگیریم؟