قالب های فارسی وردپرس 17

این وبلاگ جهت دسترسی آسان شما عزیزان به قالب های برتر وردپرس به صورت فارسی تدوین و راه اندازی شده است.

قالب های فارسی وردپرس 17

این وبلاگ جهت دسترسی آسان شما عزیزان به قالب های برتر وردپرس به صورت فارسی تدوین و راه اندازی شده است.

فیدبک مشتریان و راهنمایی‌هایی که از این بازخوردها حاصل می‌شود نقشی اساسی در تصمیم‌های شما در کسب و کارتان دارد و می‌تواند ابزاری مهم برای جلب رضایت مشتریان فعلی‌تان باشد. البته که روش های زیادی برای کسب فیدبک مشتری وجود دارد و آنها را معرفی میکنیم اما شما نباید هیچ وقت از اهمیت انجمن در موفقیت کسب و کارتان غافل شوید.

در این نوشتار، تمرکز ما بر روی روش‌هایی است که از طریق آن‌ها می‌توانید بازخوردهای مشتریانی را که از وب‌سایت‌تان دیدن می‌کنند به دست آورید و از آن‌ها برای بهبود فرآیند کسب و کارتان استفاده کنید.


لذا پیش از آن که این کار را آغاز کنید، موارد زیر را حتماً در نظر داشته باشید:

  • با گردآوری بازخورد مشتریان، کدام‌یک از  خدمات مربوط به مشتریان می‌خواهید بهبود ببخشید؟
  • با اطلاعاتی که از مشتری جمع کرده اید، چه کارهایی می‎خواهید انجام دهید؟
  • کدام کانال برای گردآوری بازخورد مشتریان می‌تواند بهترین کارایی را برای رسیدن به هدف‌تان داشته باشد؟

حال با این مقدمه به سراغ روش‌هایی برویم که از طریق آن‌ها می‌توان به بازخورد مشتریان دست یافت.


روانشناسی - تصمیمات ما زندگی ما را شکل می دهند. "آیا باید کارم را عوض کنم؟"، "کجا باید زندگی کنم؟"، "پولم را چطور سرمایه گذاری کنم؟" تصمیم گیری یکی از اصلی ترین مهارت ها در زندگی است و همه ما می توانیم در آن پیشرفت کنیم. در این مقاله، رویکردی بسیار ساده و سیستماتیک برای اتخاذ تصمیمات درست تر و هوشیارانه تر به شما معرفی می کنیم.

بهترین مدل موجود برای تصمیم گیری

این رویکرد بهترین مدل تصمیم گیری موجود است که به شما کمک می کند هر دو جنبه عینی و ذهنی موقعیت را ببینید و از همه وقایع، نقطه نظرات، باورها و توصیه ها استفاده کرده و بهترین تصمیم ممکن را بگیرید.

5 عنصر اصلی این رویکرد از قرار زیر است:

**مشکل یابی

**اهداف

**گزینه ها

**نتایج

**سبک سنگین کردن ها

در این روش هر یک از 5 عنصر بالا باید جداگانه بررسی شود و از آنها برای روشن کردن و مرتب کردن افکارتان استفاده کنید.

اجازه بدهید نگاهی به هریک از این عناصر بیندازیم.

مشکل یابی

پشت هر تصمیمی که می گیرید، سعی دارید که مشکلی را حل کنید. طریقه عنوان کردن مشکلتان، چارچوب تصمیم شما را مشخص می کند و جایگزین هایی که در نظر می گیرید و طریقه ارزیابی آنها را تعیین می کند. مطرح کردن صحیح مشکل اهمیت بسیار زیادی دارد چون روی کلیه افکار بعدیتان اثر می گذارد.

با این وجود بسیاری از ما این مرحله را کلاً نادیده می گیریم. عنوان کردن مشکلات کار ساده ای است. هرچه مشکلتان بهتر تعریف شود حل کردن آن ساده تر خواهد شد.

برایتان یک مثال می زنم. یکی از دوستانم علاقه زیادی به کار کردن در شرکتی داشت که آنجا استخدام بود اما از رئیسش متنفر بود. مشکلش این بود که استعفا بدهد یا آنجا بماند. به جای اینکه بین این دو مورد انتخاب کند، مشکلش را طور دیگری تعریف کرد که چطور شغلش را حفظ کند اما از شر رئیسش هم خلاص شود. او بیوگرافی رئیسش را برای جاهای دیگر فرستاد و برای شغلهای بالاتر برای او وقت مصاحبه گرفت. به این ترتیب رئیسش به شغل دیگری رفت و دوست من در همان شرکت ماند و به مقام قبلی رئیسش ارتقاء یافت. می بینید که تعریف هوشیارانه مشکلات نیاز به فکر کردن دقیق دارد.

برای تعریف دوباره مشکلات می توانید از تکنیک های مختلف استفاده کنید. مثلا، از خودتان بپرسید "چرا این فکر را کردم؟" یا "چرا چنین احساسی داشتم؟"

اهداف

وقتی تعریف بهتری از مشکلتان به دست آوردید وقتش است که مشخص کنید که می خواهید با تصمیمتان چه کاری را انجام دهید.

این قدم را هم اکثر ما اشتباه برمی داریم: به نظرمان اهدافمان کاملاً مشخص و واضح هستند و نیازی به بیان دوباره ندارند.

اهداف عناصری هستند که تصمیم ما را هدایت می کنند. مشخص کردن آنها درک ما را از مشکل بهتر می کند و انتظاراتی را برای راه حل های ممکن به وجود می آورد. همچنین به شما کمک می کند وقتی می خواهید مشکلتان را برای بقیه توضیح دهید آنها را بهتر بیان کنید.

پس بنشینید و اهدافتان را تا حد ممکن شفاف لیست کنید. چرا می خواهید شغلتان را عوض کنید؟ آیا به خاطر رئیستان است؟ شاید می خواهید ساعت کارتان کمتر شود؟ این دلایل را کاملاً واضح بنویسید.

اگر اهدافتان به طور طبیعی به ذهنتان نیامد، پشت هم از خودتان بپرسید چرا؟ با این روش می توانید از دیدگاه های مختلف به اهدافتان نگاه کنید.

گزینه‌هایتان را لیست کنید

حالا که مشکلتان کاملاً مشخص شد و اهدافتان را هم تعیین کردید، وقتش است که گزینه هایتان را ارزیابی کنید و تصمیم بگیرید، درست است؟

اما نه به این سرعت. اول باید گزینه ها و انتخاب هایی برای خودتان ایجاد کنید، آنها را گسترش بدهید و امکانات موجود را بررسی کنید. دقت کنید که به هیچ وجه نباید این مرحله را نادیده بگیرید.

درواقع پیدا کردن انتخاب های بیشتر و بهتر خیلی بهتر از آن است که مجبور باشید بین دو گزینه انتخاب کنید.

هیچوقت نباید اولین گزینه ای که به ذهنتان می رسد را انتخاب کنید و یا حتی به دو گزینه هم نباید بسنده کنید.

برای خلق گزینه های جدید باید هرکدام از اهدافتان را در نظر بگیرید و بپرسید"چطور؟" یادتان باشد که گزینه هایتان باید تا می توانید زیاد باشد. برای تصمیمی که می‌خواهید بگیرید، همه انتخاب‌ها و گزینه‌های موجود را لیست کنید، آن را بیرون ذهنتان بکشانید و زمانی را به بررسی هر کدام به تنهایی اختصاص دهید.

برای موفقیت بیشتر و پیشبرد بهتر برنامه تصمیم گیری تان پیشنهاد می کنیم که سوالات را بازنویسی کنید.

روان شناسان معتقدند : برای اتخاذ یک تصمیم درست و منطقی مهم این است که سوالات درست بپرسید. هر مشکلی که دارید، سعی کنید آن را به سه یا چهار شکل مختلف بنویسید. اینکه خودتان را مجبور کنید به طرق مختلف به آن مشکل نگاه و فکر کنید باعث می‌توانید بتوانید راهکارهای متفاوتی نیز پیدا کنید.

نتایج

حالا وقت آن رسیده که بالاخره مزایا و فواید هرکدام از گزینه هایتان را ارزیابی کنید و اولین روش انجام این کار این است که نتایجی که هرکدام در بر خواهند داشت را ارزیابی کنید.

هر کدام از گزینه ها را به طور جداگانه برداشته و نتایجی که انتخاب آن گزینه برایتان به همراه دارد را زیر آن یادداشت کنید. بااینکار تصمیمتان خیلی واضحتر و شفاف تر می شود.

متاسفانه گفتن این خیلی ساده تر از انجام دادنش است. پیش بینی نتایج به طور کامل و دقیق کار بسیار دشواری است چون هیچکس از آینده خبر ندارد.

پس حواستان باشد که این مرحله را به شوخی نگیرید. تا جاییکه می توانید واقع بینانه نتایج را بررسی کنید و از هر ابزاری که در دسترستان است برای این منظور استفاده کنید تا آینده ای شفاف تر برای هر گزینه ترسیم کنید. می توانید با افراد باتجربه مشورت کنید و از آنها اطلاعات بگیرید.

همچنین به این فکر نکنید که باید یک گزینه را انتخاب کنید. در بررسی هر گزینه تصور کنید که آن گزینه انتخاب شده شماست و ببینید که چه احساسی درمورد آن دارد.

برای موفقیت حتمی خود در این مرحله، راهکار ذیل نیزمی تواند مفید باشد؛ به گزینه ی انتخابی تان بعنوان یک آزمایش نگاه کنید: بدین صورت که:

تصور کنید که قرار است برای تصمیمی که می‌گیرید به شما نمره بدهند ...

بی تردید، چنین اندیشه ای باعث می شود که شما اتوماتیک‌وار توجه بیشتری به آن ‌کنید. بنویسید که چرا چنین تصمیمی گرفتید و بعد فکر کنید: "این یک امتحان است. من از پس آن برمی‌آیم و فرصت دیگری برای تغییر آن ندارم. بقیه قرار است تصمیم من را ببینند و به آن نمره بدهند". اینکار باعث می‌شود بیشتر به چرای تصمیمی که می‌گیرید فکر کنید و برنامه‌ها و دیدگاه‌های ضعیف را کنار بگذارید

سبک و سنگین کردن

اگر تا اینجا بدون اینکه به راه حلی دست پیدا کنید پیش آمده باشید یعنی تصمیمتان بسیار سخت است. همچنین می تواند به این دلیل باشد که اهداف متناقضی هم دارید باید به طور جدی بین آنها سبک و سنگین کنید.

همانطور که ممکن است انتظار داشته اید، اینکار به هیچ وجه آسان نیست. انتخاب بین اهداف بی ارتباط مثل این می ماند که سیب را با پرتقال مقایسه کنید. با این استثنا که برحسب تعداد اهدافتان، مثل این می ماند که سیب را با پرتقال و فیل و پودر ماشین لباسشویی بخواهید مقایسه کنید.

پس قبل از هر چیز وقت بسیار خوبی است که اهدافتان را دوباره بررسی کنید و سعی کنید با تکیه بر اطلاعاتی که تا اینجا جمع کرده اید، به طریقی آنها را ساده تر کنید. اگر باز هم کافی نبود و تصمیم برایتان مشخص نشده بود و نتوانستید با سبک سنگین کردن ذهنی به تصمیمتان برسید، نیاز به یک رویکرد سیستماتیک برای سبک سنگین کردنتان دارید.

در چنین رویکردهایی شما نتایج را از هم جدا می کنید و به جای مقایسه هر گزینه با بقیه هرکدام را جداگانه سبک و سنگین می کنید.

حرف آخر

این فرایند تصمیم گیری شاید به نظرتان پرکار بیاید اما بعد از اینکه چند بار از آن استفاده کردید متوجه می شوید که اگر با نظم و دقت هر مرحله را طی کنید چندان وقت گیر نخواهد شد.

یکی از ویژگی های جالب این روش این است که هرکدام از 5 عنصر به روشن کردن مراحل دیگر کمک می کند. وقتی نتایج را بررسی می کنید ممکن است به یک هدف جدید برسید یا با سبک و سنگین کردن ها ممکن است مجبور شید که مشکلتان را دوباره تعریف کنید. این یعنی باید مدام بین مراحل بالا و پایین بروید.

برای کسی که از کینه و عصبانیت مثل دیگ روی آتش می جوشد، حرف زدن از بخشش و گذشت مثل سرریز کردن یک ملاقه روغن داغ روی سرش است؛ غافل از این که این همه قل قل کردن و بالا و پایین پریدن نه به درد می خورد، نه گرهی باز می کند. بتازگی پژوهشگران دانشگاه کالیفرنیا هم با ما هم عقیده شده اند.

آنها یک جامعه آماری ۲۰۰ نفره را که همه دل پری از دوستانشان داشته اند و مدام با خاطرات بد مربوط به آنها زندگی می کنند انتخاب کرده اند و از آنها خواسته اند تا به دو گروه تقسیم شوند و گروه اول همچنان به خاطرات بد گذشته فکر کند و گروه دوم به آشتی و برقراری صلح.

این ۲۰۰ نفر طبق خواسته محققان عمل کردند در حالی که نمی دانستند پژوهشگران مشغول اندازه گیری ضربان قلب و فشار خون شان هستند و نتایج جالب توجهی را ثبت می کنند.

دکتر بریتا لارسن سرپرست این پژوهشگران می گوید او و همکارانش در آزمایشگاه به وضوح دیده اند که وقتی آدم ها به خاطرات تلخ گذشته که مملو از کینه و احساس منفی است، فکر می کنند، چطور فشار خونشان اوج می گیرد.

معنی حرف های دکتر لارسن به زبان ساده این است وقتی ما قلبمان را پر از کینه و خصومت می کنیم فشار خونمان بالا می رود و وقتی فشار خون بالا برود، اولین جایی که آسیب می بیند قلب است؛ برای همین است که او و همکارانش به همه مردم جهان توصیه می کنند که اگر می خواهید قلبی سالم داشته باشید، خطاهای دیگران را ببخشید و از گناه آنها درگذرید.

حالا شاید عده ای که خودشان را کینه شتری می دانند، بخواهند در مقابل این یافته علمی مقاومت کنند و مثل مرغی که یک پا دارد، پا در یک کفش کنند و تا خون طرف مقابل را نریزند و آبرویش را بر باد ندهند، دست بردار نباشند.

البته این گروه در انتخاب این روش آزادند اما باید بدانند که این قلب ظریف و شکننده خودشان است که زیر بار این همه کینه خم می شود و تاب نمی آورد ولی بد نیست وقتی برای بد بودن و بد دیدن، همه راه ها را امتحان می کنیم یک بار هم تا ته خوب بودن برویم و بدانیم آنها که خیر دنیا را در گذاشتن و گذشتن می بینند چه حسی دارند؛ آنگاه شاید ما هم هم قبیله کسانی بشویم که باور کرده اند مهربانی و لبخند زدن، ارزان ترین راهی است که می شود با آن نگاه ها را وسعت داد.

بیست و شش  مهارت مقابله با استرس

برای مقابله با استرس ها یا فشارهای روانی، راهکارهای مختلفی وجود دارد که شیوه مدیریت صحیح، آنها را به ما می آموزد. با رعایت و بکارگیری این روشها، می توانیم علاوه بر حل یا کم کردن مشکلات به آرامش پایدارتری دست یابیم و استرس خود را کنترل کنیم:

1- به خداوند توکل کنیم.

توکل به خدا یکی از راههای کاهش استرس است.وقتی انسان یاد خدا را در دل خود زنده نگهدارد و ارتباط روحی و معنوی بین خود و خدا برقرار کند، به آرامش عمیق، همراه با خشنودی می رسد و با توکل به خدا از هرگونه استرس و اضطراب و فشار روانی رها می شود.

قرآن کریم در سوره رعد آیه 29 می فرماید: کسانی که ایمان آوردند قلبهایشان با یاد خدا آرام می گیرد، آگاه باشند تنها با یاد خدا قلبها آرامش می یابد.

2- عوامل استرس زا را  کم کنیم.

عوامل بی شماری ممکن است باعث استرس ما شوند. که باید این عوامل استرس زا را شناخته و سعی کنیم از زندگی خود حذف کنیم. برای مثال، اگر شلوغی موجب ناراحتی ما می شود، زمانی را برای خرید انتخاب کنیم که خلوت باشد.

3- از وقایع اطراف خود با اطلاع باشیم.

بی اطلاعی و نادیده گرفتن حوادث و وقایع اطرافمان، دلیل بر شادی و عدم وجود مشکل نیست. گاهی اوقات آن چه ما بعلت عدم آگاهی از اصل موضوع در ذهن خود تصور می کنیم، بسیار بدتر و ناراحت کننده تر از آن چیزی است که واقعا" اتفاق افتاده است.

4- از وضعیت جسمی خود آگاه باشیم.

از نشانه های پریشانی در خود از قبیل سردرد، آشفتگی، درد معده، نداشتن تمرکز، سرماخوردگی، خستگی زیاد و ... مطلع باشیم. زیرا این علائم می توانند نشانه های استرس باشد که باعث اختلالات جدی تر از قبیل: زخم معده، فشار خون بالا، بیماری های قلبی و..... باشند.

5- برنامه های زندگی را اولویت بندی کنیم .

از راههای دیگر کاهش استرس برنامه ریزی و الویت بندی کارها است.هنگامی که با انبوهی از مشکلات بطور همزمان روبه رو هستیم، به آسانی در مقابل آنها به زانو در آمده و از حل آنها عاجز می شویم. زیرا آشفتگی و بی نظمی، در کارها و برنامه ها می تواند تولید استرس کرده، یا نقطه ای برای شروع آن از شکست طرح های ناتمام می شود. اولویت بندی مسائل به ترتیب اهمیت و بررسی آنها به ما این امکان را می دهد که به هر کاری در زمان و مکان خود رسیدگی کنیم، بهتر است که طرحها را یکی بعد از دیگری به انجام برسانیم.

6- به موقع از خانه خارج شویم.

اگر به موقع از خانه خارج شویم، می توانیم بسیاری از تنش ها و استرس های خود را کم کنیم و همچنین از بروز مشکلات احتمالی بعدی جلوگیری کنیم.

7- وقت خود را تنظیم کنیم.

کارهای روزمره خود را به ترتیب اهمیت و مدت زمان آنها یادداشت کنیم، با این کار در می یابیم وقت خود را چگونه تنظیم کنیم تا همیشه کارهایمان به موقع انجام شود و دچار استرس نشویم. اگر وقت کافی برای انجام تمام فعالیت های مورد نظر و مهم خود نداریم، شاید بیش از حد و بیهوده تلاش می کنیم.

8- از شر وسایل اضافی خلاص می شویم.

از شر وسایل اضافی و بی مصرف خلاص می شویم و اطراف خود را خلوت کنیم. وسایل اضافی و به درد نخور و شلوغی محیط می تواند استرس زا باشد.

9- شب ها به موقع و به اندازه کافی بخوابیم.

برای کاهش استرس بهتر است خواب کافی داشته باشیم بدن انسان برای تجدید قوا به خواب کافی و لذت بخش نیاز دارد. شب به موقع بخوابیم و تا دیروقت بیدار نباشیم. هنگام خواب بهتر است به سمت چپ خود بخوابیم و نفس عمیق بکشیم. در این حالت سوراخ راست بینی تحریک و سمت راست بدن فعال تر می شود. زیرا سمت راست، قسمت فعال بدن است.

10- صبح زود از خواب بیدار شویم.

سعی کنیم صبح ها، حتی روزهای تعطیل زود از خواب بیدار شویم. در این صورت ساعت زیستی بدن ما منظم می شود و طبق برنامه خاصی زمان خواب و بیداری ما را تنظیم می کند. در نتیجه پس از مدتی هنگام بیدار شدن، احساس بهتری خواهیم داشت.

11- عادت های استرس زای خود را عوض کنیم.

ما از عادت های خوب و بد خود اطلاع داریم و آنها را خوب می شناسیم. می توانیم آنهایی را که موجب آزار روحی ما می شوند را ترک کنیم. یا اگر ترک آنها مشکل است سعی کنیم از حال و هوای آن عادت خود را خارج کرده یا مسیر فکر خود را تغییر دهیم.

12- از معاشرت با افراد استرس زا بپرهیزیم.

از ارتباط با افرادی که سبب استرس ما می شوند دوری کنیم. یا اگر دوری کردن از این افراد برایمان مشکل است، می توانیم ارتباط خود را با او در جمع برقرار کنیم.

13- ار رقابت با دیگران خودداری کنیم.

رقابت با دیگران در کار، شغل، مقام، زندگی و مخصوصا" تجملات و ظواهر، می تواند یکی از منابع اجتناب ناپذیر استرس یا فشار روانی باشد شاید هم افرادی را بشناسید که کار می کنند تا حسادت و خشم دیگران را برانگیزانند ولی در واقع استرس حاصل از حسادت و رقابت، به خود فرد تحمیل می شود.

14- از تکنولوژی درست استفاده کنیم.

وسائلی مانند موبایل، کامپیوتر،.... باعث می شوند که طی یک روز بیش از حد کار و فعالیت انجام دهیم و گاهی همین وسایل باعث استرس میشوند.قبل از خرید وسائل و تجهیزات جدید مطمئن شویم که این وسایل به پیشرفت موقعیت فعلی ما کمک می کند.

15- به چشمان خود استراحت بدهیم.

آیا مدت طولانی به تلویزیون یا مانیتور نگاه می کنیم؟ باید به چشمان خود استراحت  دهیم هر چند کم. در این زمان به فضای سبز، آسمان یا درختان خیره شویم. اگر در دسترس نیستند می توانیم یک عکس یا پوستر بر روی دیوار نصب کنیم که بیشتر رنگ های آبی و سبز در آن به کار رفته باشد. این رنگها بسیار آرام بخش هستند.

16- مشکلات را بپذیریم.

باید پذیرفت که برخی اوقات شرایط طاقت فرسایی در زندگی پدید می آید و کاری نیز از دست ما بر نمی آید. در این شرایط باید با صبر و پذیرش مشکل و دگرگون کردن موقعیت، بار عاطفی مشکل را کم کنیم.

17- ورزش کنیم.

یکی دیگر از راههای کاهش استرس ورزش کردن است.تحقیقات نشان داده است که ورزشکاران از استرس و افسردگی کمتری نسبت به دیگران برخوردارند. همچنین برنامه تمرینات هوازی باعث بهبود حالات افسردگی، اضطراب، آشفتگی فکری و خستگی شدید می باشد. یک پیاده روی تند و سریع به مدت 40 دقیقه میزان استرس را بطور متوسط تا 14 درصد کاهش می دهد.

18- قدم بزنیم.

در تحقیقاتی که در دانشکده پزشکی دانشگاه استنفورد در سال 2002 انجام گرفته، آمده است افرادی که 4 بار در هفته پیاده روی می کنند، استرس کمتری دارند و را حت تر می خوابند.

19- بطور صحیح تنفس کنیم.

تنفس صحیح باید به این صورت باشد: دم ( دادن هوا به ریه ها ) یک شماره، نگهداشتن نفس چهار شماره ، بازدم ( بیرون فرستادن هوا از ریه ها ) دو شماره .

20- به تغذیه خود برسیم.

خوردن مناسب بسیار مهم است. زیرا انرژی مورد نیاز بدن را تامین می کند و کمتر دچار حالت عصبی یا فشار روانی می شویم. همیشه از مواد غذایی سبوس دار، میوه، ترکیبات کربوهیدرات، سبزیجات و حبوبات ثابت ماندن اندازه ی قند خون شده و کمتر خسته می شویم. از مصرف زیاد نمک، چربی، خوراکی های سرخ شده و مواد قندی ساده که به آزاد شدن اپی نفرین کمک و باعث عدم مقاومت بدن در برابر فشار روانی می شود خودداری کنیم. به مقدار کافی آب بنوشیم و از مصرف زیاد قهوه، چای و نوشابه های گازدار تا حد امکان پرهیز نماییم.

21- با آرامش غذا بخوریم.

در هنگام غذا خوردن بهتر است از عجله کردن ، گوش دادن به رادیو یا خواندن روزنامه مخصوصا" خبرهای استرس زا پرهیز کنیم.

22- روابط اجتماعی خود را  گسترش دهیم.

هنگامی که تحت استرس یا فشار روانی هستیم، بطور غریزی تمایل داریم که به گوشه تنهایی پناه ببریم. کاری اشتباه تر از این وجود ندارد، چون گوشه گیری باعث می شود تا حواس خود را بیشتر روی مشکلات و افکار منفی متمرکز کنیم که به جای حل آن به تشدید استرس کمک  می کند.

23- هیجانات سرکوب شده خود را تخلیه کنیم.

متخصصان معتقدند عمل ساده افشای خود باعث تسکین فشار روانی می شود. نوشتن احساساتمان در دفترچه یا صحبت کردن در نوار کمک می کند تا فشار روانی ناشی از رویدادهایی مثل از دست دادن شغل، شروطی، ... کم شده و راحت تر و منطقی تر درباره راه حل های مشکلاتمان بیندیشیم.

24- مثبت بیندیشیم.

مثبت فکر کردن باعث آرامش فکر می شود، که این امر می تواند با تغییرات فیزیولوژیک که هنگام بوجود آمدن استرس اتفاق می افتد، مقابله کند، بسیاری از استرس هایی که تجربه می کنیم از احساسات منفی اطرافمان ناشی می شوند.اندیشیدن به اشخاص یا چیزهایی که به آنها عشق می ورزیم آثار خوبی را برجای می گذارد.

25- روی موضوع آرامش بخش تمرکز کنیم.

اگر افکارمان به دام اوضاع و احوال نگران کننده ای اسیر شد، سعی کنیم با انحراف افکار روی موضوع های آرام بخش مانند یادآوری خاطرات لذت بخش و یا دقت در تصاویر زیبا، از افکار منفی دوری کنیم.

26- به زمان حال فکر کنیم.

دکتر ژان بورسینکو در " پرورش روح و جسم " می نویسد: اگر بتوانیم ذهن خود را چنان پرورش دهیم که امیدها و آمال خود را کنار گذاشته و در موقع مناسب به سراغ تک تک آنها برویم، به آرامش ذهنی دست خواهیم یافت.

سایر تکنیک های مقابله با استرس شامل موارد زیر می باشند:

-بخندیم

-به موسیقی ملایم گوش کنیم.

-صاف بایستیم.

ب-رای خود ارزش قائل شویم.

-" نه " گفتن را بیاموزیم.

-به اخبار ناخوشایند توجه نکنیم.

-گاهی مسائل را رها کنیم.

-از متخصصان کمک بگیریم.

-با مدیتیشن آرامش خود را بدست آوریم.

روانشناسی - می خواهیم بگوییم چطور می شود با یک ذهن منظم قدم به قدم برای حل مشکل ها جلو رفت. مهارتی که روان شناس ها به آن می گویند حل مساله. برای حل مسائلتان لازم است از این پنج تا گام بگذرید.

«می خوام تغییر رشته بدم اما نمی دونم این کار درسته یا نه»، «یه درس افتاده دارم، نمی دونم باهاش چه کار کنم». «با برادرم مشکل دارم، نمی تونم حرفاشو بفهمم»، «جدیدا حس می کنم خیلی مضطربم و اضطرابم داره داغونم می کنه»، «تو محل کار با رئیسم به مشکل خوردم»، «می خوام کارمو عوض کنم ولی نمی دونم چطور» همه این جمله ها در واقع مشکلات ریز و درشتی هستند که ممکن است برای هر کدام از ما پیش بیایند.

راستش را بخواهید، زندگی همه اش مشکل است. از طرف دیگر به قول کارل پور «زندگی سراسر حل مساله است». نمی خواهیم راه حل همه مشکل هایی که گفتیم را ردیف کنیم اما می خواهیم بگوییم چطور می شود با یک ذهن منظم قدم به قدم برای حل مشکل ها جلو رفت. مهارتی که روان شناس ها به آن می گویند حل مساله. برای حل مسائلتان لازم است از این پنج تا گام بگذرید.

● گام اول

مهمترین مشکلات را انتخاب کن!

برای اینکه بتوانید مهمترین مشکلات زندگی فعلی تان را انتخاب کنید باید قبلش یک فهرست از مشکلاتتان بنویسید. راستش بعضی ها حتی از این کار هم میترسند و می گویندنکندلیستم طولانی شود و خودمبفهمم که چقدر مشکل دارم! از این طولانی شدن نترسید. مشکلاتتان را که نوشتید، یک جدول «دامنه شدت مشکلات» رسم کنید. از اسمش معلوم است چه جور جدولی است دیگر!

شما باید از یک تا ده به مشکلاتتان «نمره شدت» بدهید. شدیدترین مشکلات آنها هستندکه تعادل روان شناختی شما را به هم زده اند ودر حوزه های بیشتری از زندگی شما اختلال ایجاد کرده اند. مثلا مشکلی مثل اخراج شدن از دانشگاه هم عزت نفس شما را پایین می آورد، هم آینده ذهنی شما را خراب می کند و هم باعث می شودشما از محیط حمایت کننده ای که به آن عادت کرده بودید دور شوید.

اینگونه مشکلات نمره های بالاتری می گیرند اما مشکلات کوچکتر معمولا فراگیرتر هستند و فعلا از درجه اهمیت کمتری برخوردارند. مثلا نوسانات کوچک در نمره های پایان ترم. مشکلاتی که ضروری هستند یعنی اگر تا یک زمان مشخص حل نشوند باعث مشکلات دیگر می شوند، نمره بالاتری می گیرند. حالا مهمترین مشکلتان را انتخاب کنید و بروید به مرحله بعد.

مثلا: فکر کنید که همزمان هم مادر شما مریضی حادی گرفته است و باید او را بستری کنید، هم شب یکی از امتحان های پایان ترم است و باید درس بخوانید، هم دختر خاله – یا حالا گیر ندهید پسر خاله (!) – تان دلش گرفته و می خواهد با شما درد دل کند وهم یک کار اداری عقب افتاده دارید که بهتر است فردا انجامش دهید. به نظرتان کداممشکل اولویت بالاتری دارد؟ (۲ نمره!)

● گام ۲

مشکلات را تعریف کن!

مشکلات کاری، مشکلات حقوقی، مشکلات تحصیلی، مشکلات ارتباطی، مشکلات مالی، مشکلات خانوادگی، شاید این عبارت ها به درد تقسیم بندی های خسته کننده همایش های اداری بخورد اما وقتی آدم خودش است و خودش«من مشکل تحصیلی دارم» هیچ به دردش نمی خورد. چون این جمله آنقدر کلی است که چیز خاصی درباره مشکل ما حتی به خود ما نمی گوید اما اگر به جای این جمله مبهم مشکلتان را دقیق و با جزییات تعریف کنید تکلیفتان با خودتان معلومتر است.

مثلا: این جمله یک مشکل دقیق تحصیلی است: «نمره درس «زبان عمومی» این ترم من برای دومین بار زیر ۱۰ شده و چون این درس پیش نیاز زبان تخصصی است، من نمی توانم ترم آینده با همکلاسی های خودم زبان تخصصی را بگذرانم.»

● گام ۳

راه حل ها را ردیف کن

حالا وقت رفتن به مرحله راه حل هاست. برای مشکلتان هر راه حلی که به ذهنتان می رسد را بنویسید. مهم نیست که این راه حل ها خنده دار یا غیرمنطقی باشند. در این مرحله تعداد راه حل ها مهم است و نه کیفیت آنها. برای زیاد شدن تعداد این راه حل ها می توانید از چند رفیق شفیق، یا متخصص مشکلتان، یا اینترنت، یا کسانی که در مشکلتان تجربه داشته اند و خلاصه هر منبع راه حل دهی استفاده کنید. این مرحله اسمش «بارش فکری» است و تا می توانید باید ببارید تا لیست تان طولانی تر و طولانی تر شود.

مثلا: برای مشکلی مثل افتادن یک درس تخصصی در آخرین ترم تحصیلی لیست زیر می تواند حاصل یک بارش فکری جانانه باشد:

معرفی به استاد گرفتن همان درس در ترم آینده

التماس به استاد برای دادن نمره

بالکل بی خیال شدن تحصیلات

لابی زدن با یکی از بچه های درسخوان استاد خوشحال کن برای واسطه شدن

اعتراض قانونی به نمره

گرفتن درس به صورت مهمان در یک دانشگاه دیگر

گرفتن درس به صورت کاملا معمولی در ترمآینده

● گام ۴

عیب و حسن راه حل ها را بنویس؟

حالا شما هستید و یک لیست طولانی راه حل. هیچ کدام از راه حل ها را خط نزنید. یک جدول سه ستونی بکش. توی ستون اولش راه حل ها را بنویس و ستون های بعدی را بگذار برای عیب و حسن هر کدام از این راه حل ها. یادتان باشد که دقیق در مورد هر کدام از راه حل ها فکر کنید و ببینید برای شما، خود شما، چه عیب و چه حسنی دارد. یادتان باشد که امکانات شما – چه امکان مالی، چه امکان روانی – مثل هوش شما، استقامت شما، ریسک پذیری شما و ... – با امکانات دیگران فرق دارد. پس بر اساس داشته های خودتان برای هر کدام از راه حل ها عیب و حسن بنویسید.

مثلا: برای راه حل هایی که در مرحله قبل آمد می توانید یک جدول عیب و حسن بکشید. مثلا حسن التماس کردن به استاد می تواند این باشد که احتمال دارد استاد دلش برایتان بسوزد ونمره بدهدو شما فارغ التحصیل شوید اما عیبش این است که هم ممکن است سنگ روی یخ شوید و هم التماس کردن عزت نفستان را پایین می آورد. یا حسن معرفی به استاد گرفتن این است که لازم نیست بروید سر کلاس ها اما عیبش این است که به هر حال فارغ التحصیل شدنتان یک ترم بیشتر طول می کشد.

● گام ۵

به عیب وحسن ها نمره بدهید

ساده ترین کار برای نمره گذاری این است که تعداد بدی ها و خوبی های هر راه حل را با هم مقایسه کنید اما روش بهتر آن است که برای هر کدام از عیب ها و حسن ها ضریب در نظر بگیرید. یعنی ممکن است برای شما یک عیب، خیلی عیب بزرگی باشد و یک حسن، خیلی حسن کوچکی.

پس می توانید ضریب بگذارید و از ۱+ تا ۳+ برای حسن ها و از ۱ تا ۳ برای عیب ها در نظر بگیرید. حالا برای هر کدام از راه حل ها، نمره های مشخص مثبت و منفی دارید. این نمره ها را با هم جمع بزنید و ببینید که بهترین نمره مال کدام راه حل است. جمع زدن منفی و مثبت با هم را که بلدید؟ به همه راه حل ها نمره بدهید و آنها را اولویت بندی کنید.

مثلا: برای همان مثال مرحله ۳ و راه حل التماس کردن به استاد «کم شدن عزت نفس» برای یک نفر ۳ نمره منفی دارد و برای یک نفر دیگر فقط ۱ نمره منهفی. از طرف دیگر احتمال قبول کردناستاد و فارغ التحصیل شدن هم برای یک نفر ۳ نمره مثبت دارد و برای یک نفر دیگر ممکن است ارزش مثبت کمتری داشته باشد. حالا فکر کنید که هم احتمال سنگ روی یخ شدن و هم پایین آمدن عزت نفس ۳ نمره منفی و احتمال قبول کردن استاد هم ۳ نمره مثبت بلگیرد، حاصل جمع ۳ نمره منفی است و باید ببینید که در جدول اولویت بندی کجا قرار می گیرد.

● گام ۶

حل ها را عملی کن!

خیلی اتفاق ها هستند که ما موقع نمره دادن یا نوشتن راه حل ها به آنها فکر نکرده ایم. این اتفاق ها در عمل می افتند و در واقع محک واقعی راه حل های ما هستند. برای همین اگر راه حل اولویت ۱ را به کار بردید و دیدید در عمل جواب نمی دهد، می توانید به راحتی راه حل شماره دو را انتخاب کنید و به همین ترتیب.

یادتان باشد که بعضی از راه حل ها را می شود با هم ترکیب کرد و بعضی ها را می توان پشت سر هم به کار برد. مثلا هم می شود اعتراض گذاشت و هم التماس کرد تازه اگر اینها نشد معرفی به استاد گرفت. سعی کنید راه حل ها را با حوصله و انرژی پیش ببرید. به هر حال تلاش خود شما هم بخشی از واقعیت است دیگر.

مثلا: فکر کنید که گرفتن درس به صورت مهمان بالاترین نمره را در جدول اولویت بندی شما گرفته است. احتمالا شما به میزان سخت گیری استادی که در دانشگاه میزبان آن درس را تدریس می کند، جو کلاس و حتی قوانین خاص داخلی دانشگاه مهمانفکر نکرده اید. چیزهایی که در عمل پیش می آید.

در طول مدت زندگی، تغییرات جزو اجتناب ناپذیر آن محسوب می شوند. این شمایید که باید با آنها کنار بیایید.

همه ما در طول مدت زندگیمان کم و بیش با چالش های متفاوتی روبرو می شویم. اغلب افراد در مقابله با مشکلات زندگی سردرگم می شوند و اعتماد به نفس خود را از دست می دهند. این مشکلات می توانند در زندگی شخصی و یا کاری شما به وجود بیایند. افراد در مواقع مواجه با آنها سعی می کنند از مشکل فرار کنند تا از پذیرفتن واقعیت بگریزند. در واقع فرار از مشکلات، بدترین کاری است که می توانید انجام دهید و تنها راه عبور از مشکلات، روبرو شدن با آنها است .

نکاتی را که در این مطلب می بینید می تواند به شما در گذر از مقاطع چالش برانگیز زندگی کمک کند.

1 - بیش از حد واکنش نشان ندهید

عکس العمل بیش از حد به مشکلات می تواند منجر به اتخاذ تصمیمات نادرست گردد. زمانی که شما درگیر احساسات شدید می شوید و در آن زمان برای موضوعی تصمیم میگیرید، به سبب اینکه منطق در این تصمیم گیری دخیل نبوده است، منجر به پشیمانی شما در زمان آینده خواهد گردید. از این به بعد زمانی که با یک مشکل برخورد کردید از گرفتن تصمیم در لحظات اول خودداری کنید و زمانی که آرام شدید به حل آن بیاندیشید.

2 - واقعیت زمان حال را بپذیرید

همه چیز را همان گونه که هست بپذیرید. خیلی از افراد سعی می کنند تا اشخاص و یا وضعیت های موجودی را که تحت کنترل آنها نیست، تغییر دهند و زمانی که نمی توانند به هدف خود برسند، احساس بدبختی می کنند. سعی کنید با واقعیت روبرو شوید و آنچه هست را بپذیرید، تا بتوانید راجع به آن به درستی تصمیم گیری کنید.

3 - دیگران را مقصر ندانید

بعضی از افراد عادت دارند تا اشتباهات خود را به گردن دیگران بیاندازند و دیگران را مسئول مشکلات پیش آمده برایشان تلقی کنند. بهتر است به جای اینکه انگشت اتهام را به سوی دیگران نشانه روید، به اصلاح اعمال خود بپردازید. مقصر دانستن دیگران تنها باعث پراکنده شدن افراد از دور شما می شود.

4 - جدا شدن را تمرین کنید

سعی کنید تا به نتایجی که در زندگی تان می بینید، وابسته نباشید. به خاطر داشته باشید که هر شخص سلیقه ای مختص به خودش را دارد و ممکن است او مخالف عقاید شما باشد. زمانی که کاری را در زندگی انجام می دهید، توقع نداشته باشید تا همه جریانات بر وفق مراد شما باشند.

5 - بیش از حد تجزیه و تحلیل نکنید

زمانی که شما در رابطه با یک وضعیت و یا یک واقعه بیش از حد فکر می کنید، موجب می شود تا شما نسبت به همه چیز و همه کس قضاوت کنید. همچنین بیش از حد فکر کردن راجع به یک مشکل سبب می شود تا شما اوقات سختی را سپری کنید و به جای دست به کار شدن و رسیدن به هدفتان، در پله اول درجا بزنید. این موضوع بیش از هر چیزی شما را نا امید خواهد کرد.

6 - تغییرات را در زندگی بپذیرید

در طول مدت زندگی، تغییرات جزو اجتناب ناپذیر آن محسوب می شوند. این شمایید که باید با آنها کنار بیایید. بسیاری از افراد از تغییر فرار می کنند و در مقابل آن مقاومت می نمایند. این موضوع به این سبب است که تغییر آنها را از راحتی شان برای مدتی خارج می نماید. ممکن است شما با آنها شاد و یا غمگین باشید، ولی پس از مدتی در خواهید یافت که آنها دائمی نیستند. پس بهتر است تلاشتان را برای پرورش ذهن به منظور حفظ آرامش در این مقاطع از زندگی بکنید.

7 - سبک زندگیتان را با دیگران مقایسه نکنید

یکی از کارهای مشکلی که پیش رو دارید، مقایسه نکردن خودتان با دیگران است. ولی هرچه بیشتر این کار را انجام دهید، از زندگی بیشتر نا امید خواهید شد. افراد زیادی هستند که از شما موفق تر بوده اند و کارهای بهتری در زندگی شان انجام داده اند. ولی این شمایید که داستان زندگی و موفقیت خودتان را رقم می زنید.

 منبع:

حتماً این جمله را شنیده اید که «صدای عمل بلندتر از کلمات است.» این مسئله مخصوصاً در مورد «زبان بدن» صحت دارد. «زبان بدن» نوعی ابزار ارتباطی قدرتمند است که با استفاده از آن می توان دوست پیدا کرد و یا دیگران را به انجام کاری متقاعد نمود.

آشنایی با «زبان بدن» به شما کمک می کند مسائلی مثل جذابیت، حقیقت، اعتمادبه نفس و شرم را تشخیص دهید. شما با دقت در حرکات طرف مقابل می توانید به حقایق زیادی دست یابید. در واقع تمام ما آگاهانه یا ناآگاهانه از «زبان بدن» استفاده می کنیم. برای آشنایی بیشتر با این زبان به موارد زیر توجه کنید:

۱ تماس چشمی

اجتناب از نگاه کردن به چشمان دیگران و یا تغییر ناگهانی مسیر نگاه حکایت از پنهانکاری یا دروغگویی دارد و در ضمن می تواند نشانه شرم یا عدم اعتمادبه نفس باشد.

۲ لبخند زدن

لبخند زدن می تواند نشانه اعتمادبه نفس، دوستی و رفتار مثبت باشد و این حس را منتقل می کند که مردم در کنار شما بودن را دوست دارند.

از سوی دیگر مفهوم لبخند تصنعی و یا توأم با دستپاچگی کاملا ضدمفهوم ذکر شده است.

۳ کم توجهی

غالباً میزان توجه یک فرد نوع شخصیت او را مشخص می کند.

به عنوان مثال اگر کسی به سرعت تمرکز خود را از دست بدهد و به حرف های شما توجه نکند متوجه می شوید که بی حوصله و احتمالا بی اعتنا می باشد.

۴ تکان دادن سر

مردم برخی از اوقات ناآگاهانه سر خود را تکان می دهند تا موافقت یا مخالفت خود را نسبت به مسئله ای نشان دهند. شما می توانید با بالا و پایین بردن سر موافقت خود را اعلام کنید و یا هنگام مخالفت، سر خود را به چپ و راست تکان دهید.

۵ لمس کردن

لمس کردن طرف مقابل در طول صحبت کردن در صورتی که به طور صحیحی انجام شود می تواند حامل پیام روشنی باشد. به عنوان مثال این کار می تواند نشانه علاقه، آرام کردن و یا اطمینان دادن به او تلقی شود.

۶ دست به سینه بودن

دست به سینه بودن می تواند حالت تدافعی یا پایان مکالمه باشد.اگر دست به سینه باشید در حالی که پاها را بر روی یکدیگر قرار داده اید سدی میان شما و دیگران ایجاد می شود.

۷ قراردادن دست ها بر روی کمر

این حرکت آمادگی برای واکنش و حتی پرخاشگری را نشان می دهد و چندان دوستانه نیست. غالباً نوجوانان برای نشان دادن مخالفت خود از این حرکت استفاده می کنند.

۸ دست دادن

دست دادن معانی زیادی دارد. غالباً دست دادن افرادی که از اعتماد به نفس بالایی برخوردارند محکم است، برعکس افراد دستپاچه و خجالتی و کسانی که احساس ناامنی می کنند. در ضمن مراقب کسانی باشید که با محکم فشردن دست های شما قصد ترساندن تان را دارند!

۹ نشستن با پاهای روی هم و جدا از هم

مردم معمولا هنگام نشستن پاهای خود را بر روی هم می اندازند و با یکی از پاها به آرامی ضربه می زنند. این کار نشانه ملال یا ناشکیبایی است. در عوض نشستن با پاهای جدا از هم، آرامش را تداعی می کند.

۱۰ لمس کردن بینی

لمس کردن یا مالیدن یعنی غالباً نشان تردید یا دروغگویی است. نیشگون گرفتن نوک بینی که غالباً با چشمان بسته انجام می شود پاسخ منفی به درخواست طرف مقابل تلقی می شود.

۱۱ به هم مالیدن دست ها

همگی ما با این حرکت آشنا هستیم. این حرکت غالباً زمانی انجام می شود که ما انتظار یک اتفاق خوشایند را می کشیم.

۱۲ نشان دادن کف دست ها

نشان دادن کف دست ها نشان صداقت، روراستی یا بیگناهی است. به عنوان مثال وقتی شما می گویید: «من این کار را نکرده ام» و یا «من هیچ گناهی مرتکب نشده ام» این حرکت را نشان می دهید.

۱۳ ضربه زدن با انگشتان

ضربه زدن با انگشتان، این پیام را به طرف مقابل می دهد که شما خسته شده اید! این حرکت نشانه ناشکیبایی است و به طرف مقابل می فهماند که باید کاری انجام دهد!

۱۴ بازی کردن با موها

کشیدن یا بازی کردن با موها نشانه احساس عدم امنیت یا اعتمادبه نفس پایین است. افراد عصبی این کار را زیاد انجام می دهند. اگر به اولین مصاحبه یک شخصیت ورزشی دقت کنید متوجه این مطلب خواهید شد!

۱۵ خم کردن سر به یک طرف

وقتی فرد سرش را به یک طرف خم می کند شما می فهمید که به مسئله ای علاقه مند است. سگ ها نیز وقتی به موضوعی علاقه مند می شوند سر خود را به طرف آن خم می کنند. البته انسان این حرکت را با شدت کمتری انجام می دهد.

۱۶ تکیه دادن به جلو

وقتی به جلو خم می شوید چه نشسته و چه ایستاده معلوم می شود که به مسئله ای علاقه مند هستید به عبارت دیگر یک شنونده علاقه مند به سوی گوینده خم می شود. برعکس دور شدن از گوینده نشانه عدم علاقه به موضوع بحث است.

۱۷ جویدن ناخن ها

جویدن ناخن ها نشانه دستپاچگی یا عدم احساس امنیت است مردم غالباً هنگام تماشای یک فیلم مهیج یا مسابقات ورزشی ناخن ها را می جوند، به عبارت دیگر در لحظات پرتنش و اضطراب آور.

 ۱۸ قدم زدن

معمولا افراد عصبی نمی توانند در یک جا آرام بمانند و مدام قدم می زنند. به عنوان مثال اگر شما مردی را ببینید که در انتظار تولد اولین فرزندش است از قدم زدن او تعجب نمی کنید!

توصیه

هر چند برخی از رفتارها و حرکات پیام های روشنی دارند ولی به آسانی نمی توان این حرکات را تفسیر کرد. به عنوان مثال دست به سینه بودن لزوماً به مفهوم گرفتن حالت تدافعی نیست بلکه گاهی صرفا علامت احساس سرما می باشد!

توصیه ما به شما این است که در خواندن رفتار دیگران زیاده روی نکنید و مطالب فوق را بدون استثناء ندانید. موفق باشید.

یکی از ارکان اساسی زندگی و شخصیت سالم، شاد بودن و شاد زیستن است که برخلاف آنچه نوشته اند و گفته اند نه رمز دارد و نه راز، شادی چیزی است که بسان آب و هوا در اطراف ما وجود دارد و قابل رویت و دستیابی است .بایستی انتخاب کرد و این انتخاب حقی همگانی و انسانی است.

شادی، خوشحالی

بدون شک مشکلات و محدودیت ها زیاد است و اینجاست که انسان و معجزه شگرف انسانی متبلور می شود؛ «انسان هر آنچه می خواهد بشود، بایستی بشود و می تواند بشود؛ اگر بخواهد و اراده کند». انسان موجودی است که می تواند حرکت ها را تغییر دهد؛ زمین را به گونه ای دیگر و زمان را به شیوه ای دیگر. او در اوج عجز و نیاز، عجیب و قدرتمند است؛ یعنی هر چند تابع بستر و شرایط است، ولی مطیعی بی چون و چرا نیست و به طور مستمر در پی آن است که تغییر و تحولی دیگر ایجاد کند. این ویژگی اوست وقدرتی است که خداوند به او داده.

اصل شادی همانا دلشادی و خوشحالی است (به همین جهت بهترین درخواست از خداوند بزرگ را سلامتی و دل شاد دانسته اند) که آن را بایستی در درون خود جست و جو کنیم و نه هیچ کجای دیگر، پس آنگاه که احساس رضایت، خشنودی و لذت کردید به سمت شادی گام برداشته اید.

مابرای شما پیشنهاد هایی دارد که می توانید راجع به آن فکر کنید و بعد تصمیم بگیرید تاروال زندگی تان را تغییر دهید .

اولین پیشنهاد:

می دانیم که با سختی ها و کاستی های موجود در سطح فردی، خانوادگی و اجتماعی مشکل است، ولی سعی کنید تا همیشه ذهن و فکر خود را از خاطرات خشنود کننده گذشته لبریز کنید. این ذهن و فکر و اندیشه های ما هستند که چرخ های ما را آماده می سازند تا در جهت آنها به حرکت در آییم. خاطرات شادی به نتایج شادی آور منتهی می شوند.

ما می توانیم قربانی شرایط شویم و یا بر شرایط غلبه کنیم، می توانیم از آزادی و عظمت خود بگذریم و به شرایط اجازه می دهیم که بر ما مسلط شود و یا اینکه خود یک انتخاب کننده باشیم. در این راستا آنچه مهم است، برداشت ماست.

دومین پیشنهاد:

از اعتیاد بدون چون و چرا به شادی نگران نباشید. معتاد شوید! آنقدر تمرین کنید و آنقدر وجود و افکار و امیالتان را از آنچه باعث شادی تان می شود پر کنید تا معتاد شوید. شادی تنها داروی شفابخشی است که هیچ گونه عوارض جانبی ندارد. شادی به چشمان تان درخشش، به نگاه تان عشق، به لبخند تان جذابیت به سیمای تان زیبایی و به حرکات تان اطمینان و سرزندگی می بخشد. مطمئن باشید که هر چهره ای با لبخند زیباتر است .

سومین پیشنهاد:

برای افزایش رضایت خود ، خشنودی و شادی خود را زیاد و زیادتر کنید. تا اینکه از لحظات زندگی خود بیشترین لذت را ببرید. جهت گسترش سطوح شادی و شادابی خود حتی در مواقعی که باید ظاهری غمگین به خود بگیرید. درون خود را از شادی و رضایت خالی نکنید و آگاه باشید که بزرگ ترین نعمات شادی است، زیراانسان به همان اندازه که به آب و نان نیاز دارد به شادی و خنده نیازمند است؛ هم برای جسمش و هم برای جانش، خوش مشربی تکمیل کننده شادی و خشنودی زندگی است.

زندگی دشوار است و همیشه هم منصفانه نیست، ولی این بدان معنا نیست که زندگی نمی تواند خوب باشد، نمی تواند پاداش دهنده و لذتبخش و دوست داشتنی باشد هنوز و همیشه دلایل فراوانی داریم که به زندگی «آری» بگوییم و از آن سرشار شویم

چهارمین پیشنهاد:

عمیقاً خود زندگی و دیگران (به خصوص نزدیکان خود) را دوست داشته باشید بگذارید آنها بهفند که چقدر دوستشان دارید. از ابراز محبت و احساسات به دیگران دریغ نکنید و نگران نباشید. متوجه دیگران و علاقه مند به آنها باشید تا آنها نیز چنین باشند. به خاطر اندکی مشکل و ناراحتی همه زندگی و وجودتان را به پریشانی نکشید. هر چند رنج و نالم امری گریزناپذیر است، فلاکت و به حالت نزار در آمدن- اختیاری و انتخابی است و می توان از آن اجتناب کرد. کافی است از روش های سازنده استفاده کنیم.

تصمیم گیری

تصمیم گیری و گزینش از جمله مهارت های لازمی است که بشر در سراسر عمر بدان نیازمندست. واقعیت اینست که ما پیوسته براساس نیازها و انگیزه هایمان در خانه و بیرون از آن تصمیم گیری و انتخاب می کنیم.

این تصمیم گیری ها و گزینش ها می توانند در موارد مختلف زندگی از جمله زمینه های شخصی، حرفه ای، خانوادگی، آموزشی، معنوی و اجتماعی باشند. اینکه چه بخوریم، چه بپوشیم، کجا برویم، چکار کنیم، چه بخواهیم، چگونه رفتار کنیم، چه رشته ای بخوانیم، وقتمان را چگونه بگذرانیم، کدام هدف را دنبال کنیم بعضی از گزینش های ما هستند. گزینش بر پایه تصمیم گیری درست از امتیازات بزرگ انسان است و بعضی آن را یکی از ابزارهای شادی او می دانند. دانش عمومی، اطلاعات ویژه، ارزش و سلیقه افراد می تواند بر تصمیم گیری آنها اثر گذارد.

اگرچه بعضی از تصمیم گیری ها کوچک و کم اثرند بعضی دیگر چنان مهم اند که جریان زندگی ما را تحت تاثیر قرار داده و جهت حرکت و مسیر تلاش های ما را معین می کنند. تصمیم گیری و گزینش ها در شکل دهی به زندگی ما چنان نقش مهم و زیربنایی دارند که گفته اند زندگی انسان هر چه هست حاصل مجموعه گزینش های اوست. بعبارتی دیگر هر انسانی با گزینش هایی که می کند و تصمیماتی که می گیرد زندگی خویش را بصورتی خاص شکل می دهد. گزینش علاوه بر آنکه نشان دهنده توانایی تصمیم گیری ماست، آشکارکننده دانش، ارزش و سلیقه ما نیز می باشد.

تصمیم گیری و گزینش ها تنها زندگی مادی و بیرونی ما را تحت تاثیر قرار نمی دهند بلکه بر درون ما و تصویری که از خویش ساخته ایم نیز اثری عمیق می گذارند. مثلا تفسیر ما از حاصل ناخوشایند چند گزینش ممکن است این باشد که خود را ناتوان بدانیم و سزاوار وضعی بهتر از آنچه داریم، نشناسیم. این تعبیر و تفسیر نادرست که تصور ما را نسبت به خودمان مخدوش و منحرف می کند، می تواند از این به بعد ما را به ترس و شک انداخته اعتماد به نفسمان را کم کرده و از قدرت عمل، ابتکار و تلاشمان بکاهد. از طرف دیگر نتیجه دلخواه چند گزینش مناسب و تفسیر مثتبی که از آن می کنیم می تواند موجب افزایش اعتمادمان به خود شده و بر قدرت عمل، ابتکار و تلاشمان افزوده و از ما فرد دیگری بسازد.

هر کس با توجه به تعریف خود برای تصمیم گیری از روش ویژه ای استفاده می کند. گروهی به احساس خود تکیه می کنند، جمعی اولین امکان را برمی گزینند، بعضی آنقدر در مورد امکاناتشان فکر می کنند که بطور کلی تصمیم گرفتن را فراموش می کنند. حتی دیده می شود که عده ای اجازه می دهند دیگران برایشان تصمیم بگیرند. گروه های دیگری نیز هستند که تصمیم گیری را هرچه بتوانند به عقب می اندازند یا آن را بدست سرنوشت واگذار می کنند.

در مراحل تصمیم گیری توجه به نکات زیر سودبخش است

**تصمیم گیری باید براساس استدلال باشد

**همیشه برای هر مسئله ای راههای عملی مختلفی وجود دارد

**تصمیم خوب در هر شرایطی؛ برگزیدن بهترین راه حل عملی می باشد

**تصمیم گیری باید بموقع انجام شود وگرنه سودبخش نیست

**تصمیمات مهم آنها هستند که اثر بلندمدت و اساسی بر زندگی فرد و دیگران داشته باشند

**پیدا کردن راه حل های بیشتر امکان تصمیم گیری بهتر را افزایش می دهند بنابراین خوبست همیشه از بارش مغزی استفاده شود

**اولین راه حلی که به ذهن می آید بهترین راه حل نیست. اگرچه شرایط فیزیکی یا عوامل بیرونی گاهی موجب محدود ساختن انتخاب ما می شوند ولی در هر حالتی که بسر بریم توانایی گزینش داریم. دانش عمومی، اطلاعات ویژه، ارزش و سلیقه افراد بر تصمیم گیری آنها اثر می گذارد

**تصمیم گیری هایی که مهم و غیرقابل برگشتند اطلاعات و دقت بیشتری می خواهند

**نوشتن موارد مختلف تصمیم گیری موجب روشنی و فراموش نشدن اطلاعات می شود

**افرادی که تصمیمات بر آنها اثر دارد باید در تصمیم گیری شرکت داده شوند

**بدترین کار به فردا فکندن و تصمیم نگرفتن است

یادگیری و بکارگیری روش منطقی گزینش و رعایت موارد ذکر شده، تصمیم گیرنده را در گزینش هایش موفق می سازد، و چنانکه گفته شد هر موفقیتی اعتماد به نفس او را افزایش می دهد و بر همه زندگی اش اثر مطلوب می گذارد. اما با توجه به نقش اهمیتی که تصمیم گیری و گزینش در زندگی حال و آینده ما دارد بجاست که برای انجام آن از روش منظم، منطقی و حساب شده تری استفاده کنیم.

دوست دارید چه طور پول بیشتری به دست آورید؟

اگر برای پرداخت صورت حساب های خود به درآمد بیشتری نیاز دارید یا اگر می خواهید با توجه به نا اطمینانی های فعلی پس انداز خود را افزایش دهید باید پول بیشتری داشته باشید. داشتن یک پس انداز معقول نه تنها باعث ثروتمندتر شدن شما می شود، بلکه به زندگی تان ثبات می بخشد.

● برای پول درآوردن کارهای جالبی می توان کرد

۱. نگاهی به تبلیغات بیندازید

می توانید از طریق کوتاه کردن چمن ها، مراقبت از حیوانات خانگی، مراقبت از کودکان، مراقبت از سالمندان و کارهایی از این دست پول خوبی به دست بیاورید بدون این که وقت زیادی صرف کنید.

۲. حال که بازار مسکن دچار رکود شده موقعیت های خوبی خواهید داشت

با یک بنگاه مسکن تماس بگیرید و خدمات خود را ارائه دهید. می توانید پیشنهاد دهید که خانه های مصادره شده را تا زمانی که مشتری برایشان پیدا شود تمیز کنید، چمن ها را کوتاه نگه دارید، به حیاط سرکشی کنید یا در خانه سکونت کنید تا از ورود افراد ناشناس جلوگیری کنید. حتی می توانید پیشنهاد دهید که گاه گاه سری به خانه بزنید تا ببینید مشکلی پیش نیامده باشد. با توجه به انبوه خانه هایی که بدون مشتری باقی مانده مطمئن باشید پیشنهادتان پذیرفته می شود.

۳. رستوران ها و کافه ها نیز در روزهای نزدیک تعطیلات به کارگران اضافی نیاز دارند

سعی کنید در یکی از رستوران های مورد علاقه تان کار پیدا کنید. پیشخدمت ها در یک روز شلوغ می توانند ۵۰ تا ۱۰۰ دلار انعام بگیرند.

۴. کمپانی های تهیه کتاب تلفن نیز دو یا سه بار در سال استخدام می کنند

من سه بار برای این کمپانی ها کار کرده ام و هر بار حدود ۲۰۰ دلار کسب کرده ام. تمام کاری که باید بکنید این است که یک ویدیوی ۱۵ دقیقه ای برای آشنایی با کار تماشا کنید. اگر یک خودروی بیمه شده و یک سابقه رانندگی خوب داشته باشید می توانید کتاب های تلفن را جا به جا کنید. با توجه به حجم کتابی که جابه جا کرده اید پول دریافت می کنید. همچنین می توانید منطقه هایی که می خواهید را انتخاب کنید. برای کسب اطلاعات بیشتر همین الان به شرکت تهیه کتاب تلفن زنگ بزنید.

۵. شرکت های توزیع نیز در تعطیلات یا مناسبت هایی نظیر روز مادر، کریسمس و روز شکرگزاری به پیک احتیاج دارند

اگر یک خودروی بیمه شده و سوابق رانندگی مناسبی داشته باشید می توانید به این کار مشغول شوید.

● برای این که شغل با ثبات تری پیدا کنید توزیع روزنامه را در نظر بگیرید

اگر نمی خواهید هر روز کار کنید می توانید به عنوان کارگر جانشین استخدام شوید. حتی اگر در هفته دو روز هم روزنامه ها را توزیع کنید می توانید ۷۵ دلار به دست آورید. می توانید برای روزنامه مورد علاقه تان کار کنید.

فروشگاه های فروش هدیه برای بیماران هم به کسانی احتیاج دارند تا هدایا، گل یا مواد غذایی را به بیماران برسانند. در برخی از این فروشگاه ها افراد داوطلب مشغول به کارند، اما ممکن است بتوانید در ازای خدمات تان پول هم دریافت کنید. در کنار دستمزد، می توانید از شادی کسانی که برایشان کادو می برید هم خوشحال شوید.

فروشگاه های زنجیره ای هم، کسانی که بخواهند قفسه ها را مرتب و پرکنند و کالاهای جدید را در فروشگاه جای دهند را استخدام می کنند. این فروشگاه ها به خصوص به کسانی نیازمندند که بخواهند شب ها دیر وقت یا صبح های زود کار کنند. اگر بتوانید در این ساعات به خصوص وقت بگذارید پول خوبی به دست می آورید.

شما در چه چیزی خوب هستید؟

دوخت و دوز بلدید؟ به طراحی داخلی علاقه مندید؟ به گل کاری علاقه دارید؟ در هر صورت می توانید کاری به دست آورید. می توانید در حمل و نقل اثاث خانه، نقاشی ساختمان، پرکردن بسته ها، تدریس خصوصی یا تدریس موسیقی مشغول شوید. در تمام این موارد می توانید تعیین کنید که چه قدر می خواهید کار کنید. شاید بتوانید این اوقات را به خاطره های خوبی تبدیل کنید. موقعیت های کسب پولی که در اطرافتان وجود دارد را فراموش نکنید. من در مورد چیزهایی صحبت می کنم که دیگر مورد نیازتان نیستند.

حراج های آنلاین راه خوبی برای فروش این ابزار هستند

اگر برای شروع به کمک نیاز دارید به شما می گویم که در اغلب شهرها مغازه هایی هستند که ابزار دست دوم خریداری می کنند یا حتی می توانید در گاراژ خانه تان حراج برگزار کنید و پول کسب کنید. از این راه شما با راحت شدن از شر آشغال هایتان پول به دست می آورید. اقتصاد بهبود خواهد یافت. ما از رکود نجات پیدا می کنیم و نسبت به قبل قوی تر می شویم، اما نباید منتظر بمانیم.

اگر می خواهید خلاق باشید می توانید فرصت هایی را به دست آورید تا در همین وضعیت هم پول به دست آورید. این گونه می توانید آینده خوبی داشته باشید.

برداشت اولیه شما از یک موقعیت ممکن است تنها راه نگاه به آن شرایط خاص نباشد، بنابراین باید در صحت افکارتان تامل بیشتری نمایید. از خود بپرسید: آیا نگاهم با منطق و واقعیت سازگار هست؟

شاید شما هم در زندگی شرایطی را تجربه کرده اید که خود کم بینی و احترام به نفس پایین، مشکلات ناخواسته ای را برایتان بوجود آورده است. عزت نفس و داشتن احساس خوب نسبت به خود، از جمله مواردی اند که بسیاری افراد در زندگی خود در آرزوی رسیدن به آن هستند.

اگر احساس می کنید دارای عزت نفس پایین هستید و این موضوع روی تمام جوانب زندگی شما تاثیر منفی گذاشته است؛ اگر فکر می کنید ارتباطات، کار و یا حتی سلامتی شما تحت الشعاع این عزت نفس پایین قرار گرفته است؛ حتی اگر این احساس خود کم بینی از دوران کودکی در شما شکل گرفته و همواره همراه شما بوده است؛ با بکارگیری چهار قدم موثری که در ادامه آورده می شود می توانید عزت نفس را در خود تقویت نموده و به تدریج احساس بهتری نسبت به خود پیدا کنید.

قدم اول : موقعیت ها و شرایط مشکل ساز را شناسایی کنید

در مورد موقعیت هایی که به نظر می رسد احترام به نفس شما را پایین می آورند، فکر کنید. این موقعیت ها معمولا عبارتند از :

1 - یک ارائه در محل کار

2 - یک بحران در منزل یا محل کار

3 - یک چالش با کسی که ارتباط نزدیک با شما دارد مانند همسر و یا همکار

4 - یک تغییر در جریان زندگی مانند از دست دادن شغل و یا فرار فرزند از خانه

قدم دوم : از افکار و اعتقادات خود در رابطه با این موقعیت ها آگاه شوید

هنگامی که شرایط و موقعیت های مشکل ساز را شناسایی نمودید، به تفکر خود در رابطه با آنها دقت کنید. ببینید در این شرایط به خود چه می گویید؟ تفسیر شما از این موقعیت ها چیست؟ تفکر شما در این شرایط ممکن است مثبت، منفی و یا خنثی باشد. ممکن است شما در این شرایط منطقی عمل کنید و یا بر پایه یکسری واقعیت ها و دلایل و اعتقادات اشتباه فکر نمایید؛ و یا بالعکس.

قدم سوم : افکار منفی و نادرست خود را به چالش بکشید

برداشت اولیه شما از یک موقعیت ممکن است تنها راه نگاه به آن شرایط خاص نباشد، بنابراین باید در صحت افکارتان تامل بیشتری نمایید. از خود بپرسید: آیا نگاهم با منطق و واقعیت سازگار هست؟

البته گاهی اوقات تشخیص بی دقتی ها در تفکر مشکل است. بیشتر افراد یک تفکر دیرینه و ثابت درباره خود و زندگی شان دارند. این اعتقادات دیرینه از نظر آنها می تواند نرمال و کاملا منطبق بر واقعیت تلقی گردد؛ در حالی که بیشتر آنها ممکن است تنها یک ایده یا احساس باشند. در این میان بعضی الگوهای فکری نیز در ذهن افراد ممکن است باعث تضعیف عزت نفس گردد که باید به آنها دقت کرد. این الگوها عبارتند از :

1 - تفکر همه یا هیچ

در این حالت شما همه چیز را خوبِ مطلق یا بدِ مطلق می بینید. مثلا به خود می گویید: « اگر من در این کار موفق نشوم، کاملاً شکست خورده ام..! ». عادت به چنین تفکری صحیح نیست. بهتر است همه جوانب یک پیروزی و یا شکست را در نظر داشت.

2 - نیمه خالی لیوان

با این الگوی فکری شما تنها جنبه های منفی یک موقعیت را می بینید و تنها بر روی آنها متمرکز می شوید که این باعث می شود نگاه شما به یک شخص یا موقعیت کاملا از مسیر درست منحرف شود. به عنوان مثال به خود می گویید: « چون من در ارائه آن گزارش اشتباه کردم، حالا همه فکر می کنند که من برای این کار مناسب نیستم. ». بدبینی بدترین آفت عزت نفس است.

3 - تبدیل دستاوردهای مثبت به منفی

در این حالت شما با کوچک شمردن تجربه های مثبت و دستاوردهای مفید خود، آنها را انکار می کنید. به عنوان مثال به خود می گویید: « فقط به این خاطر که امتحان آسانی بود، توانستم موفق باشم! ». در اینگونه مواقع شما احترام به نفس را در خود می کُشید.

4 - نتیجه گیری منفی بدون داشتن دلایل کافی

شما ممکن است گاهی اوقات بدون داشتن مدارک و شواهد کافی در یک شرایط خاص یک نتیجه گیری منفی کنید. مثلا به خود می گویید: « دوست من هنوز جواب ایمیلم را نداده؛ پس حتما هنوز هم از من ناراحت است! ». در صورتی که ممکن است دوست شما در چند روز گذشته موفق به مرور ایمیل هایش نشده باشد. شاید بهتر است به جای توصل به افکار منفی، کمی صبورتر باشید.

5 - اشتباه گرفتن احساسات با واقعیت ها

در این حالت شما احساسات یا عقاید خود را با واقعیت ها اشتباه می گیرید. مثلا به خود می گویید: « من احساس می کنم شکست خورده ام پس حتما همینطور است! »

6 - دست کم گرفتن خود

با این الگوی فکری خود را کمتر از آنچه که هستید دیده و ارزش های خود را دست کم می گیرید. این ممکن است مثلا ناشی از چندین بار اشتباه کردن در یک موقعیت خاص باشد. به عنوان مثال به خود می گویید: « لیاقت من بیش از این نیست! ». بهتر است اندکی تجدید نظر کنید.

قدم چهارم : افکار و عقاید خود را تعدیل کنید

هم اکنون زمان آن است که افکار منفی و نادرست را با افکار سازنده و دقیق جایگزین کنید. برای این کار می توانید از استراتژی های زیر کمک بگیرید:

1 - از عبارات امید بخش استفاده کنید

نسبت به خود با مهربانی رفتار کنید و همواره خود را تشویق نمایید. یادتان باشد که اگر بخواهید به بدبینی خود نسبت به یک موقعیت خاص میدان دهید، ممکن است به واقعیت بپیوندد. به عنوان مثال اگر دائم به این فکر کنید که ارائه شما بخوبی برگزار نخواهد شد، ممکن است واقعا همین اتفاق بیفتد. سعی کنید جملات امیدبخش به خود بگویید. مثلا به خود بگویید: « با اینکه موقعیت سختی است، اما من از پس آن بر می آیم ».

2 - خود را ببخشید

همواره به یاد داشته باشید که همه انسان ها ممکن است در زندگی خود اشتباه کنند. این اشتباهات هیچگاه همیشگی و مختص فرد خاصی نیست. اگر دچار اشتباه شدید به خود بگوئید: « درست است که من اشتباه کردم اما این اشتباه دلیل بر بد بودن من نیست. »

3 - از عبارات باید و نباید اجتناب کنید

اگر ذهن شما پر از جملات باید و نباید باشد، ممکن است منجر به این شود که انتظارات و توقعات غیرمنطقی از خود و دیگران داشته باشید. آزاد کردن ذهن از این عبارات باعث می شود انتظارات منطقی تر و نزدیک تر به واقعیت، از خود و دیگران داشته باشیم.

4 - بر روی جنبه های مثبت زندگی خود متمرکز شوید

توانایی های خود را در برخورد با موقعیت های چالش برانگیز در زندگی به یاد آورید و همواره به موفقیت ها و قسمت های خوب زندگی خود فکر کنید.

5 - با افکار پریشان کننده جور دیگر برخورد کنید

بجای اینکه با افکار منفی، منفی برخورد کنید، از آنها کمک بگیرید تا به الگوهای جدید و سالم تری در زندگی خود دست یابید. از خود بپرسید: « برای بهتر کردن شرایط چگونه باید عمل کرد؟»

6 - خود را تشویق کنید

بخاطر هر نکته مثبتی که در یک موقعیت خاص می بینید، خود را تشویق کنید. به عنوان مثال به خود بگویید: « گر چه بنظر می رسد ارائه من عالی نبوده اما حضار با طرح پرسش، تا پایان جلسه مطالب را دنبال کردند. این نشون میده که موفق عمل کرده ام و به هدفم رسیده ام. »

این قدم ها ممکن است در نگاه اول دشوار بنظر برسند. اما با تمرین بتدریج آسان تر خواهند شد. هنگامی که شما شروع به شناسایی افکار و عقاید تخریب کننده احترام به نفس در خود کنید، قادر خواهید بود عملا آنها را تشخیص داده و در جهت مبارزه با آنها گام بردارید. بدین ترتیب موفق به دریافتن ارزشهای خود به عنوان یک انسان می شوید. هنگامی که عزت نفس در شما تقویت شود، اعتماد به نفس شما نیز افزایش یافته و به تدریج احساس بهتری نسبت به خود و زندگی پیدا خواهید کرد.

نشاط درونی مدت زندگی خود را می توانیم با تعداد تبسم هایی که بر لب هایمان می نشیند اندازه بگیریم.

خندیدن

 

وقتی می خندیم چه اتفاقی می افتد؟چرا خوشحالی را با همه وجودمان احساس می کنیم؟ وقتی یک شوخی جالب می شنویم، چرا ناگهان تمام عضلاتمان به طور ریتمیک منقبض می شوند؟ و..

از دیدگاه روان شناسی خنده واکنشی است که برای تخلیه هیجانات به کار می رود، در واقع از طریق خندیدن؛ انرژی ذخیره شده ناشی از شرایط مختلف مثل کنترل محیط ، کنترل ذهن فرد و حوادث زندگی از ذهن و بدن تخلیه می شود و به همین دلیل معمولاً پس از مدتی خندیدن احساس آرامش زیادی به فرد دست می دهد.

به طور کلی باید گفت خنده از ته دل تسکین دهنده بیماری هاست و به کمک خنده، سیستم های مهم بدن فعال تر می شوند.

سیستم ایمنی بدن

خنده سیستم ایمنی بدن را فعال می کند، تحقیقات علمی نشان می دهد در حالی که افسردگی به دستگاه ایمنی بدن در برابر بیماری آسیب می رساند؛ خنده با کاهش کورتیزول، افزایش فعالیت سلول های کاهنده در افزایش سیتوکنین، دستگاه ایمنی را تقویت می کند.برررسی ها نشان داده است اثرات خنده بر بدن بسیار متنوع هستند. افزایش تعداد و فعالیت بعضی از انواع لنفوسیت های آ(یکی از انواع سلول های دفاعی بدن)و افزایش ترشح ایمونوگلوبین آ(یکی از پادتن هایی که سلول های دفاعی ترشح می کنند) از جمله این اثرات هستند. وقتی شخص می خندد وجودش از احساساتی مثل آلودگی، گرما، رهایی و سرحالی آکنده می شود و این ها همان احساساتی هستند که در بردارنده مفهوم احساس سلامتی اند.

فشار خون

تحقیقات دانشمندان نشان می دهد خنده بهترین درمان برای افرادی به شمار می رود که دوران بهبودی پس از سکته قلبی را می گذرانند، زیرا فشار خون آنان را کاهش می دهد. بنابراین خنده در کنترل فشار خون نیز نقش دارد؛ اگر چه هنوز مکانیسم دقیق این قضیه مشخص نشده ولی بررسی ها نشان داده است، خنده باعث جلوگیری از پر فشاری خون می شود. پزشکان دریافته اند خانم ها بیشتر از آقایان از این مزیت خنده سود می برند.

بیماری های قلبی

شادی و خنده از ته دل مثل این است که به یک ورزش و دوندگی صبحگاهی رفته باشید. خنده با کاهش و زدودن احساسات منفی نقش مهمی در پیشگیری از حملات قلبی دارد و نوعی ماساژ قوی برای قلب است. پژوهش ها نشان داده است که خندیدن از بروز انواع سکته ها و لخته شدن خون در رگ ها جلوگیری می کند. متخصصان قلب و عروق معتقدند خندیدن بخصوص در افرادی که کمتر ورزش می کنند بسیار مفید است، از طرفی خنده و شادی باعث ترشح ماده ای شیمیایی به نام دوپامین می شود که افزایش این ماده شیمیایی در مغز باعث درست کار کردن جریان خون و سرانجام عملکرد مناسب قلب می شود.

صبر

متخصصان اعلام کرده اند کسانی که لبخند بر لب دارند علاوه بر آن که از شکیبایی بیشتری برخوردارند ؛قدرت بسیاری نیز برای حل مشکلات خود می یابند و بدین تربیت روحیه یاس که منجر به بروز انواع بیماری ها می شود از بین خواهد رفت.

خنده، استرس را همچون یخی در برابر آتش ذوب می کند، لبخند و خنده، رشد سرطان را متوقف می کند. همچنین کسانی که بیشتر می خندند ، کمتر در معرض ابتلا به سرطان قرار دارند.

سیستم عضلانی

خنده یکی از مهم ترین ورزش هاست. هیچ ورزشی نمی تواند مثل خنده بیشتر عضلات بدن را به جنبش در آورد.یک دقیقه خندیدن برابر با چهل مرتبه نفس عمیق کشیدن است.

پس زندگی را سخت نگیرید و در فرصت های مختلف بخندید.

 منبع:تبیان

 

 

 آیا نگرش مثبتی به زندگی دارید؟ از این مهمتر، آیا بقیه همین فکر را درمورد شما می‌کنند؟ وقتی اوضاع بر وفق مرادتان نیست، حفظ نگرش مثبت به زندگی کار سختی است.

این روزها مقالات و کتاب‌‌های زیادی درمورد مثبت‌اندیشی به چاپ می‌رسد اما خیلی‌ از ما نمی‌توانیم بفهمیم که وقتی کارمان را از دست می‌دهیم، ازدواجمان به طلاق منتهی می‌شود یا فرزندمان دچار مشکل قلبی می‌شود، چطور می‌توانیم رویکردی مثبت به زندگی داشته باشیم. مطمئناً این نیاز به تلاش بسیار زیادی دارد.

در زیر به 12 روش مطمئن برای ارتقای وضعیت ذهنی شما و ایجاد رویکرد مثبت در خود اشاره می‌کنیم.

از هر روز ممنون باشید

هر چیزی که به خودتان می‌گویید یا برای آن دعا می‌کنید، باید برای همه چیزهایی که به شما داده شده، مثل محلی برای زندگی، خانواده، کار، لباس، همسایه‌ها، وسیله حمل‌ونقل، تحصیلات، نور خورشید، غذا، سلامتی و آزادی متشکر باشید. حتی اگر فقط بعضی از اینها یا مقدار کمی از آنها را داشته باشید، برای همان مقدار هم باید قدردان باشید.

نعمت‌هایی که به شما داده شده را بشمارید

درکنار قدردانی کلی، نعمت‌ها و فواید شخصی زندگیتان را ببینید. اینها می‌تواند چیزهایی مثل داشتن ذهنی باز، زندگی اجتماعی، وقت استراحت، دوستان قابل‌اعتماد، بیمه سلامتی، سرگرمی‌های مختلف و چیزهای زیاد دیگری باشد که فقط زمانی که از شما گرفته می‌شود متوجه آنها می‌شوید. حتی می‌توانید لیستی از آنها تهیه کنید و هر زمان که چیز دیگری به ذهنتان رسید به آن لیست اضافه کنید. بعد زمانیکه احساس ناراحتی داشتید، لیستتان را مرور کنید و همه چیزهای خوب زندگی را به خودتان یادآور شوید.

بدون اینکه به کسی بگویید، کار نیک انجام دهید

هیجان‌انگیز نیست که بدون اینکه به کسی بگویید به او کمک کنید؟ هیجان روی صورت یک مادر تنها که با کلی خرید موادغذایی از طرف فردی ناشناس مواجه می‌شود را تجسم کنید یا لبخند زیبای یک کودک وقتی دوچرخه‌ای که اسم او روی آن نوشته شده را دریافت می‌کند. یک همسایه پیر و ناتوانتان وقتی ببیند اول صبح یک نفر به باغچه او رسیدگی کرده چقدر خوشحال خواهد شد. کارهای خوب زیادی هست که می‌توانید برای هم‌نوعان خود انجام دهید. با این کارها احساس بسیار بهتری به خودتان و دنیای پیرامونتان پیدا خواهید کرد

یک کینه قدیمی را ببخشید

به دل نگه داشتن یک کینه برای هفته‌ها، ماه‌ها یا سالها، صورت شما را تلخ می‌کند. با فردی که در حقتان بدی کرده تماس بگیرید، چه با ایمیل، چه تلفن یا یادداشت و با الفاظی بامحبت بخشش خود را ابراز کنید. وقتی چنین قدرت شخصیتی از خودتان نشان می‌دهید، احساسی عالی به خودتان پیدا می‌کنید و این در را برای روابط قدیمی به روی شما باز کرده و کمکتان می‌کند احساس خوبی نسبت به رفتارهای سخاوتمندانه خود داشته باشید.

بخشش بخواهید

اگر در حق کسی بدی کرده‌اید اما مغرورانه آن را نمی‌پذیرید، حال زمان طلب بخشش است. با آن فرد تماس بگیرید و پشیمانی خود را ابراز کنید. اگر فردمقابل سخت‌گیری کرد، از او برای اینکه به حرف‌هایتان گوش داده است تشکر کنید و بگویید که باید این موضوع را فراموش کنید. با داشتن رفتاری محترمانه و مودبانه، واکنش طرف‌مقابلتان هر چه که باشد، باز هم عذرخواهی شما باعث می‌شود کینه از دلتان بیرون بیاید. با این کار احساسی بهتر، قوی‌تر و آزادتر خواهید داشت.

هر زمان احساس کردید ناراحتید، جلوی آینه بروید و لبخند بزنید. وقتی لبخند مصنوعی خودتان را ببینید مطمئناً خوشتان نخواهد آمد. آنوقت باید آن لبخند را آنقدر تکرار کنید تا همانی شود که خودتان دوست دارید. لبخند زدن قدرتی فوق‌العاده دارد

قدر وسایلتان را بدانید

آیا تا حالا به مزه عالی کیک سیب خوشمزه مادربزرگ چطور؟ فوق‌العاده نیست که می‌توانید بعد از یک روز سخت کاری روی کاناپه راحت نشیمن دراز بکشید؟

همه این وسایل شاید درمقایسه با چیزهای دیگر کوچک و جزئی به نظر برسند اما به نوبه خود بی‌قیمت هستند و آرامش و راحتی احساسی و جسمی و همچنین غرور و رضایت از داشتن آنها را به همراه دارند. از اینکه می‌توانیدکیک سیب مادربزرگ را بخورید و در آرامش خانه‌تان استراحت کنید باید خوشحال باشید. خیلی‌ها این امکانات را ندارند.

از کسی تعریف کنید

وقتی احساس بدی دارید، از یک نفر که نزدیکتان است تعریف کنید. گفتن عبارات مثبت و تحسین آمیز درمورد ظاهر، رفتار، سلامتی، یا عملکرد کاری کسی به او کمک می‌کند احساس بهتری پیدا کند و شما هم از اینکه روز آن فرد را زیباتر کرده‌اید، احساس خوبی پیدا می‌کنید.

منظره را تحسین کنید

جایی یک صندلی راحت پیدا کنید و منظره مقابلتان را تحسین کنید. این منظره می‌تواند یک پارک شهری کوچک کنار محل‌کارتان، انبوه درختان در محله یا جاده‌ای زیبا در تعطیلات آخرهفته باشد. مناظر طبیعی استرس و فشار فکری شما را گرفته و به راحتی شما کمک می‌کنند.

چیزی اهدا کنید

اگر وسیله‌ای در خانه دارید که از آن استفاده نمی‌کنید، آن را به کسی بدهید که به آن نیاز دارد. آدم‌های زیادی می‌توانند از تلویزیون، کامپیوتر، دستگاه آبمیوه‌گیری و خیلی چیزهای قدیمی دیگر شما لذت ببرند. اگر خودتان کسی را نمی‌شناسید که نیازمند باشد، می‌توانید آن را به سازمان‌های مشخص که این وظیفه را بر عهده دارند، بدهید. نتیجه آن باید لبخند روی لبانتان بیاورد.

برای کمک به نیازمندان داوطلب باشید

اگر برنامه‌کاری پرمشغله‌ای دارید، یک بار در سال کمک کردن کردن کافی خواهد بود. درغیراینصورت، سعی کنید هر ماه برای کمک به افراد نیازمند، چند ساعتی وقت بگذارید؛ کارهایی مثل رساندن موادغذایی به در خانه نیازمندان، بردن افراد سالخورده به دکتر و از این قبیل. راه‌های زیادی برای کمک وجود دارد که باعث می‌شود احساس مفید بودن کنید.

لبخند بزنید

هر زمان احساس کردید ناراحتید، جلوی آینه بروید و لبخند بزنید. وقتی لبخند مصنوعی خودتان را ببینید مطمئناً خوشتان نخواهد آمد. آنوقت باید آن لبخند را آنقدر تکرار کنید تا همانی شود که خودتان دوست دارید. لبخند زدن قدرتی فوق‌العاده دارد. وقتی به اطرافیانتان لبخند می‌زنید، احتمال اینکه آنها هم در جواب به شما لبخند بزنند بسیار زیاد است و همین مسئله روحیه هر دو شما را بهتر کرده و دوستی بینتان را نیز قوی‌تر می‌‌کند. حتی وقتی مریض، عصبانی یا ناراحت هستید، سعی کنید وقتی دیگران به شما نگاه می‌کنند باز لبخند بزنید. یادتان نرود لبخند مسری است و روحیه‌ای عالی به هر دو طرف می‌دهد.

حال می‌دانید چطور باید رویکردی مثبت پیدا کنید. با تکرار این کارها، روز به روز فرد مثبت‌تری شده و از زندگی خود لذت خواهید برد. سعی کنید نگرش مثبت خود را با دیگران نیز سهیم شوید تا دنیای زیباتری بسازید.

دور از جان شما بعضی از آدم ها مثل برج زهر مار می مانند که با یک من عسل هم نمی توان آن ها را خورد. حال فرقی نمی کند اوضاع زندگی بر وفق مرادشان باشد یا نباشد. انگار دست خودشان هم نیست؛ بد اخلاق و بدقلقند. کارشناسان معتقدند این جور این آدم ها در خانواده هایی بزرگ شده اند که طعم زندگی شاد را نچشیده اند. پدر خانواده هیچوقت نخندیده و مادر هم شرایطی فراهم نکرده تا نشاط و شادابی، میهمان خانواده شود و در حالی که تجربه نشان داده بچه هایی که در خانواده های شاد بزرگ می شوند از هر نظر موفق ترند. در دین اسلام راهکارهای مختلفی درباره خانواده بانشاط ارائه شده که خوب است برخی از این مهارت ها را با هم مرور کنیم.

1- راضی به رضای خدا باشید

یکی از مهمترین و بهترین راهکارها برای داشتن یک خانواده شاد و پرنشاط این است که والدین از هر اتفاقی که به خواست خدا برایشان روی می دهد، راضی و خرسند باشند و از بچه ها هم بخواهند حقیقت را بپذیرند چراکه رضایت به قضا و قدر الهی، چنان آرامش و نشاطی در خانواده به وجود می آورد که همه اعضای آن خانواده احساس خوشبختی کنند. در «غررالحکم» روایتی از حضرت علی (ع) نقل شده که فرموده اند: «اگر به مقدرات الهی راضی شدید، زندگی شما شیرین و خوش می گذرد.» امام صادق (ع) هم در روایتی می فرمایند: «نشاط شادی در اثر راضی بودن به رضای خدا و یقین به دست می آید و اندوه و غم در شک و ناخشنودی به مقدرات الهی حاصل می شود» احساس رضایت از اراده الهی باعث می شود که اعضای خانواده، بایدها و نبایدهایی را که خداوند برای آن ها تعیین کرده، بپذیرند و برای کسب موفقیت فردی و خانوادگی خودشان تلاش کنند تا به خواست خدا نتیجه به زحماتشان به ثمر برسد.

2- تفاهم داشته باشید

برای اینکه زندگی پرنشاطی داشته باشید همه اعضای خانواده باید یکدیگر را درک کرده و به خواسته های هم توجه کنند در واقع تفاهم و همدلی از شروطی است که در خانواده شاد نقش مهمی ایفا میکنند. البته این تفاهم و همدلی در صورتی به وجود می آید که هر یک از اعضای خانواده، پدر و مادر و فرزندان، یکدیگر را به درستی بشناسند و به هم احترام بگذارند. در روایتی در جلد 78«بحارالانوار» آمده که امام جواد (ع) درباره اهمیت و همدلی و همدردی با دیگران فرموده اند: «ثَلاثُ خِصالِ تَجتَلِبُ بِهِنَّ المَحَبَّهَ. اَلنصافُ فی المُعاشَرَهَ و المُواساهُ فِی الشِّدَّهِ و الاِنطِواع وَ الرُّجوعُ اِلی قَلبٍ سَلیم/ با سه خصلت، محبت دیگران به دست می آید: انصاف در معاشرت، همدلی و همدردی با آنها در سختی ها و بازگشت به قلبی پاک» بنابراین درک متقابل اعضای خانواده از نیازهای یکدیگر و اهمیت دادن به آن، برروحیه و اخلاق آنها اثر می گذارد و شادی و آرامش را به همراه خواهد داشت.

3- شبیه رسول الله شوید

خوش رفتاری با نزدیکان از دیگر مواردی است که کارشناسان معتقدند در شادی خانواده تاثیر بسیاری دارد. در کتاب «اصول کافی» به نقل از رسول اکرم (ص) آمده است: «آیا شما را از شبیه ترین مردم به خودم با خبر نسازم؟ گفتند آری ای رسول خدا فرمودند هرکس که خوش اخلاق تر، نرم خوتر، به خویشانش نیکوکارتر، نسبت به برادران دینی اش دوستدارتر، برحق شکیباتر، خشم را فروخورنده تر و با گذشت تر و در خرسندی و خشم با انصاف تر باشد.» به هر حال گاهی پیش می آید یکی از اعضای خانواده نیازی دارد که دیگران برای پاسخ به نیاز او باید از خود گذشتگی کنند. در واقع اگر هر کدام از اعضای خانواده سرشان به کار خودشان باشد و نسبت به مشکلات بقیه بی تفاوت باشند، مسائلی به وجود می آید که کل خانواده را تهدید می کند و باعث ناراحتی همه می شود، در حالی که با همفکری، حمایت و همراهی می توانست مسئله به خوبی و خوشی تمام شود.

4- به همدیگر احترام بگذارید

یکی دیگر از راهکارهایی که در شاد بودن همه اعضای خانواده تاثیر بالایی دارد، احترام به یکدیگر است. پیامبر اسلام (ص) در این خصوص می فرمایند: «به کودکان رحم کن و بزرگسالان را احترام نما تا از دوستان من باشی». در واقع آن حضرت با این فرمایش، هم سیره خود را بیان فرموده و هم مسیر دوستی با خود را نشان داده است. خانه ای که در آن بزرگ ترها به کوچک ترها رحم می کنند و با آنها مهربان هستند، کوچک ترها حرمت بزرگ تر ها را حفظ می کنند و با آنان با ادب و احترام رفتار می کنند و پر از آرامش و نشاطی است که پیامبر اکرم (ص) درباره آن تاکید کرده اند.

اهمیت مهربانی و محبت کردن به فرزندان به حدی است که در کتاب «مکارم الاخلاق» به نقل از امام صادق (ع) آمده: «انَّ اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَیَرحَمُ الرَّجُلَ لِشَّدَهِ حُبِّهِ لِوُلدِهِ/خداوند عزوجل انسان را برای محبت بسیار به فرزندانش مورد رحمت خود قرار می دهد.»

البته یک راه مناسب برای ابراز محبت نسبت به دیگران و به خصوص افراد خانواده هدیه دادن است.در سیره اهل بیت (علیهم السلام) بر هدیه دادن تاکید بسیاری شده است. امام علی (ع) در این زمینه می فرمایند: «عَلیکُم بِالسَّخاءِ وَ حُسنِ الخُلقِ فانَّهُما یَزیدانِ الرِّزقَ وَ یوجِبانِ المَحَبَّه/به یکدیگرهدیه بدهید تا محبت را در میان خود بیفزایید.»

5- با محبت خارها گل می شود

گذشت کردن در برابر دردسرها و مشکلاتی که دیگران برای انسان به وجود می آورند از جمله کارهایی است که به آدم آرامش خاصی می دهد، حال اگر این بردباری و گذشت در برابر خطای یکی از نزدیکان و اعضای خانواده باشد نه تنها به او آرامش می دهد بلکه زندگی شیرین تر و شادتر می شود و جایی برای کینه نمی ماند. در همین مورد، در کتاب «کنزالعمال» روایتی به نقل از پیامبر اکرم (ص) آمده است: «تَعافَوا تسقُطِ الضَّغائِنُ بَینَکم/نسبت یه یکدیگر گذشت کنید تا کینه هایتان از بین برود». بنابراین گذشت و بخشیدن خطای دیگران، کدورت ها را از بین می برد و فضای نشاط و شادی را بین افراد به وجود می آورد. در کتاب «اعلام الدین» روایتی از امام علی (ع) نقل شده که می فرمایند: «علیک بِمُداراهَ النّاسِ واِکرامَ العُلَماءِ وَ الصَّفح عَن زَلات الاخوان فَقَد ادَّبک سَیِّدُ الاوَّالینَ و الاخِرینَ بِقَولِه صلی الله علیه و اله. اُعف عَمَّن ظَلَمَک وَ صَلِّ مَن قَطَعَک وَ اعطِ مَن حَرَمَک/ تو را سفارش می کنم به مدارا با مردم و احترام به علما و گذشت از لغزش برادران دینی چرا که سرور اولین و آخرین، تو را چنین ادب آموخته و فرموده است گذشت کن از کسی که به تو ظلم کرده، رابطه برقرار کن با کسی که با تو قطع رابطه کرده و عطا کن به کسی که از تو دریغ کرده است».

6- مهربانی و نرم خویی را پیشه کنید

خوش اخلاقی اکسیری است که نشاط و شادی را برای فرد خوش اخلاق و اطرافیان او به همراه می آورد. در واقع اخلاق خوب و نیکو تنها فرد را شاد و سرزنده نگه می دارد، بلکه آرامش خاطر و نشاط را به همه اعضای خانواده اش هدیه می کند. اما خوش اخلاقی چیست؟ اما جعفرصادق(ع) در کتاب «غررالحکم» درباره خوش اخلاقی می فرمایند: «نرم خو و مهربان باش و گفتارت پاکیزه و مؤدبانه باشد و با برادرت با خوشرویی برخورد کن». در کتاب «تحف العقول» هم روایتی از امام علی (ع) نقل شده که می فرمایند: «مَن ساءَ خلقُهُ مَلَّهُ اهلَهُ/هر س بداخلاق باشد، خانواده اش از او دلتنگ و خسته می شوند». آن حضرت همچنین درباره ثمره و نتیجه اخلاق خوب فرموده اند: وصولُ المَرءِ اِلی کل ما یبتَغیهِ من طیبّ عیشهِ وَ امنِ سِربه وَ سَعَهِ رِزقهِ به حسن نیَّتِهِ وَ سَعَهِ خُلقه/انسان با نیت خوب و اخلاق خوب به تمام آنچه در جست و جوی آن است از زندگی خوش و امنیت محیط و روزی زیاد دست می یابد

. بنابراین در خانواده ای که همه اعضای خانواده خوش اخلاق شاد باشند، روزی خانواده روز به روز بیشتر ی شود و بهترین شاهد مدعای ما حدیث دیگری است که از امام اول شیعیان نقل شده: «حُسنُ الخلق یُدِّرُ الرزاق و یونِسَ الرِّفاق/خوش اخلاقی روزی ها را زیاد می کند و میان دوستان انس و الفت پدید می آورد».

روانشناسی - یک مطالعه ی جدید در دانشگاه نوتردام صورت گرفته است که نشان می دهد دروغ گفتن حتی دروغ مصلحتی تاثیر منفی روی سلامتی شما می گذارد.

همه ما در طول روز با افرادی مواجه میشویم که دروغ میگویند و برای این عادت زشت خود هزار دلیل هم می آورند تا آن را موجه به نظر بیاورند شاید برایتان عجیب باشد که بین راستگویی و سلامتی رابطه وجود دارد ، اما واقعیت است. یک مطالعه ی جدید در دانشگاه نوتردام صورت گرفته است که نشان می دهد دروغ گفتن حتی دروغ مصلحتی تاثیر منفی روی سلامتی شما می گذارد.

محققان آزمایشی انجام دادند که در طی آن از مردم خواسته شد که به مدت ده هفته دروغ نگویند. مثلا برای دیر رسیدن به جایی بهانه تراشی نکنند یا برای عدم موفیقیت در کاری عذری نیاورند .

در طی این ده هفته سلامتی جسمی و روحی آن ها بهتر بود. بنابراین ما چقدر دروغ می گوییم؟ محققان می گویند که امریکایی ها به طور متوسط یازده بار در هفته دروغ می گویند.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.